یکی از همسایه ها ضریب هوشی پایینی داره اما با زحمت و نون
یکی از همسایه ها ضریب هوشی پایینی داره اما با زحمت و نون کارگری بچه هاشو بزرگ کرد و رفتن سر خونه و زندگیشون،پسر بزرگش برای اربعین قصد کربلا کرد قرار بود پدر را هم با خود ببرد اما در اخرین لحظات گفت ماشینش پره و نمیتونه پدر رو ببره و او را با همسایه ها فرستاد در حالیکه بعدها مشخص شد فقط یک سرنشین همراهشون بوده ... خلاصه اینکه در راه باز گشت وقتی که فقط نیم ساعت به خانه مانده بود ناگهان شتری جلوی ماشین میاد و تصادف میکنه خودش زخمی شد ماشینی که با بدبختی خریده بود داغون شد و سرنشینی که همراهش بود فوت کرد که اگر خانواده اش تقاضای دیه کنند تو این ماه حرام توان پرداخت نداره
خدا پدرش رو ناامید نکرد و اون به ارزوش که رفتن به کربلا بود رسید اما پسر که پدرش رو ناامید کرد چی ...
ای کاش اینقدر کوته اندیش نباشیم و سر بلند کنیم و دوردستها رو هم ببینیم ...
و ای کاش که نمک نشناس نباشیم...
خدا پدرش رو ناامید نکرد و اون به ارزوش که رفتن به کربلا بود رسید اما پسر که پدرش رو ناامید کرد چی ...
ای کاش اینقدر کوته اندیش نباشیم و سر بلند کنیم و دوردستها رو هم ببینیم ...
و ای کاش که نمک نشناس نباشیم...
۱۱.۳k
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.