MY FAVORITE ENEMY
"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۳۰
"ویو جنا"
منکه واقعا تواناییش و ندارم چرا اینجام؟؟!
اینجا جز خجالت کشیدن بین بقیه کاری ندارم...
اخه چرا تو این مدرسه ثبت نام شدم؟؟!
وقتی سرم و بالا اوردم دیدم که پیشونی جونگکوک با این ضرباتی که میزنه خیس عرق شده.
خب حق داره منم داره بهم فشار میاد..
یه دستکشش و سریع در اورد و با یه دستش تی شرتش و از تنش دراورد..
چشمام از تعجب گرد شد و سریع چرخیدم..
این عجب ادمیهه..
ولی جدا از اینا چیکار باید بکنم.؟؟.
یکی از مربیا بهم یاد داد چجوری شروع کنم..
ولی خب جونگکوک و چیکار کنم که اینجاست؟؟
اول از همه سعی می کردم دستم و درست نگه دارم..
و به اون روشی که گفت مشتام و اروم به جلو اوردم.
و با تند انجام دادن اون حرکت و چندتا دیگه..
احساس می کردم که برایه شروع بد نیست..
چشمم به جونگکوک افتاد که نشست و از بطریش اب خورد..
چشمم از صورتش به سمت گردنش و بعد بد//نش رفت..
ماشالا غولیه واسه خودش..
البته در مقابل من..
عضله هایه بازو سی/نه و شکمش..
واقعا خوب بودن..
قشنگ مشخصه برایه به دست اوردن همچین هیکلی حصابی زحمت کشیده.
دست از اب خوردن کشید و منم نگاهم و به یه جا دیگه دادم..
کوک:هیی...تو واقعا میخوای هر روز این ساعت بی دار شی؟
جنا: اره...
کوک:ببینم تو کلا ذهنیم مشکل داری نه؟؟.اون وقت در طی روز کلاسات و چجوری میخوای بگذرونی؟
جنا: خودم یکاریش میکنم..
با لحنی تمسخر امیز گفت
کوک: چیکار میخوای بکنیش؟؟
جنا :...به تو چه؟؟؟؟
با حرص چرخیدم و پشت بهش کردم.
کوک: بیخیال، مگه چقدر وضعت داغونه که این ساعت باید پاشی..
جنا: خیلی داغونه...
کوک:...ببین من واقعا ازت خوشم نمیاد هیچ دلم نمیخواد سر به تنت باشه،ولی حداقل نزن خودت و نابود کن..
جنا: پس چرا داری میگی این کارو نکنم؟نابود بشم که برات خوبه..
کوک: نه دیگه...باید یکی باشه حواسم و باهاش پرت کنم..کی بهتر از توعه زبون دراز میتونه سر گرم کننده باشه؟؟
جنا:مگه امدی نمایش که سر گرمت کنم؟..پسر جون بد جایی امدیی...دوست دختر اینجا نیست...
و به دلقک بودن هانا اشاره کردم..
کوک:این دو سال به اندازه کافی اینجا حوصله سر ور بوده..حالا تو خودت و سالم نگه دار قول میدم اخر با دستایه خودم نابودت کنم..
جنا:چه دلیلی داره که انقدرر از من بدت میاد؟
GHAPTER:1
PART:۳۰
"ویو جنا"
منکه واقعا تواناییش و ندارم چرا اینجام؟؟!
اینجا جز خجالت کشیدن بین بقیه کاری ندارم...
اخه چرا تو این مدرسه ثبت نام شدم؟؟!
وقتی سرم و بالا اوردم دیدم که پیشونی جونگکوک با این ضرباتی که میزنه خیس عرق شده.
خب حق داره منم داره بهم فشار میاد..
یه دستکشش و سریع در اورد و با یه دستش تی شرتش و از تنش دراورد..
چشمام از تعجب گرد شد و سریع چرخیدم..
این عجب ادمیهه..
ولی جدا از اینا چیکار باید بکنم.؟؟.
یکی از مربیا بهم یاد داد چجوری شروع کنم..
ولی خب جونگکوک و چیکار کنم که اینجاست؟؟
اول از همه سعی می کردم دستم و درست نگه دارم..
و به اون روشی که گفت مشتام و اروم به جلو اوردم.
و با تند انجام دادن اون حرکت و چندتا دیگه..
احساس می کردم که برایه شروع بد نیست..
چشمم به جونگکوک افتاد که نشست و از بطریش اب خورد..
چشمم از صورتش به سمت گردنش و بعد بد//نش رفت..
ماشالا غولیه واسه خودش..
البته در مقابل من..
عضله هایه بازو سی/نه و شکمش..
واقعا خوب بودن..
قشنگ مشخصه برایه به دست اوردن همچین هیکلی حصابی زحمت کشیده.
دست از اب خوردن کشید و منم نگاهم و به یه جا دیگه دادم..
کوک:هیی...تو واقعا میخوای هر روز این ساعت بی دار شی؟
جنا: اره...
کوک:ببینم تو کلا ذهنیم مشکل داری نه؟؟.اون وقت در طی روز کلاسات و چجوری میخوای بگذرونی؟
جنا: خودم یکاریش میکنم..
با لحنی تمسخر امیز گفت
کوک: چیکار میخوای بکنیش؟؟
جنا :...به تو چه؟؟؟؟
با حرص چرخیدم و پشت بهش کردم.
کوک: بیخیال، مگه چقدر وضعت داغونه که این ساعت باید پاشی..
جنا: خیلی داغونه...
کوک:...ببین من واقعا ازت خوشم نمیاد هیچ دلم نمیخواد سر به تنت باشه،ولی حداقل نزن خودت و نابود کن..
جنا: پس چرا داری میگی این کارو نکنم؟نابود بشم که برات خوبه..
کوک: نه دیگه...باید یکی باشه حواسم و باهاش پرت کنم..کی بهتر از توعه زبون دراز میتونه سر گرم کننده باشه؟؟
جنا:مگه امدی نمایش که سر گرمت کنم؟..پسر جون بد جایی امدیی...دوست دختر اینجا نیست...
و به دلقک بودن هانا اشاره کردم..
کوک:این دو سال به اندازه کافی اینجا حوصله سر ور بوده..حالا تو خودت و سالم نگه دار قول میدم اخر با دستایه خودم نابودت کنم..
جنا:چه دلیلی داره که انقدرر از من بدت میاد؟
- ۱۶.۷k
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط