یک داستان واقعی به سبک استاد ودانشجویی.....
یک داستان واقعی به سبک استاد ودانشجویی.....
👱 این رمان، یک داستان واقعی از نویسندهی کتاب، یعنی آقای میچ آلبوم است که خاطراتش را با استاد محبوبش یعنی «موری» تعریف میکند.
👴 موری یک استادِ باحالِ درسِ جامعهشناسی است 😍 که به بیماری لاعلاج ALS مبتلاست ☠ و چند ماه بیشتر از زندگیاش باقی نمانده.
👬 زمانی که میچ دانشجو بود، رابطهی صمیمیای با مربیاش داشت؛ اما بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، با اینکه به استادش قول داده بود به دیدنش خواهد رفت، ارتباطش را با موری قطع کرد.❌
👬 سالها بعد، وقتی که میچ تمام وقتش را درگیر کار و کاسبیاش بود، به طور اتفاقی گزارشی را درمورد پیرمردی که دچار بیماری ALS شده است از تلوزیون دید، و اون فرد کسی نبود جز استاد عزیزش، موری...
🚶 میچ دوباره به دیدن استادش رفت و آنها قرار گذاشتند تا قبل از فرا رسیدن مرگ موری هر هفته سهشنبهها همدیگر را ملاقات کنند. میچ که از تمام آرمانهای زندگیاش فاصله گرفته بود سوالات زیادی از کسی داشت که چند ماه بیشتر از زندگیاش باقی نمانده بود اما کاملا روحیهاش را حفظ کرده بود. پس او تا قبل از مرگ استادش ۱۴بار موری را ملاقات کرد و هر بار درمورد یک جنبه از زندگی با هم گفتوگو کردند.
در واقع میچ به یک تغییر اساسی در زندگیاش نیاز داشت تا بیشتر قدر زندگیاش را بداند و درست زندگی کند.
✔ ️این داستان به خواننده کمک میکند تا بیشتر قدر زندگیاش را بداند. موری میگوید: انسانها مرگشان را نادیده میگیرند و آن را انکار میکنند و من خوش شانس بودم که میدانم مرگم کی قرار است اتفاق بیوفتد چون میتوانم قبل از فرا رسیدن آن همهی کارهای نهاییام را انجام دهم.
همچنین او به خواننده از فرهنگهای غلط، اهمیت خانواده، اهمیت بچهدار شدن و... میگوید.
💎 گروه پیشنهادی برای مطالعهی این کتاب: جوانان، معلمان، اساتید، کسانی که به بیماری مبتلا هستند و کسانی که دربارهی فلسفهی زندگی، یک مغز پر از سوال دارند.🤓
📥 #دانلود فایل #pdf : در پست بعد. 😋 👇
💰 قیمت: ۱۰۰۰۰
📖 تعداد صفحه: ۱۹۸
📖 #معرفی : #سهشنبهها_با_موری
🖊 نویسنده: #میچ_آلبوم
🖊 ترجمه: #خلیل_الله_یاسری
📚 @ketab_khani
👱 این رمان، یک داستان واقعی از نویسندهی کتاب، یعنی آقای میچ آلبوم است که خاطراتش را با استاد محبوبش یعنی «موری» تعریف میکند.
👴 موری یک استادِ باحالِ درسِ جامعهشناسی است 😍 که به بیماری لاعلاج ALS مبتلاست ☠ و چند ماه بیشتر از زندگیاش باقی نمانده.
👬 زمانی که میچ دانشجو بود، رابطهی صمیمیای با مربیاش داشت؛ اما بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، با اینکه به استادش قول داده بود به دیدنش خواهد رفت، ارتباطش را با موری قطع کرد.❌
👬 سالها بعد، وقتی که میچ تمام وقتش را درگیر کار و کاسبیاش بود، به طور اتفاقی گزارشی را درمورد پیرمردی که دچار بیماری ALS شده است از تلوزیون دید، و اون فرد کسی نبود جز استاد عزیزش، موری...
🚶 میچ دوباره به دیدن استادش رفت و آنها قرار گذاشتند تا قبل از فرا رسیدن مرگ موری هر هفته سهشنبهها همدیگر را ملاقات کنند. میچ که از تمام آرمانهای زندگیاش فاصله گرفته بود سوالات زیادی از کسی داشت که چند ماه بیشتر از زندگیاش باقی نمانده بود اما کاملا روحیهاش را حفظ کرده بود. پس او تا قبل از مرگ استادش ۱۴بار موری را ملاقات کرد و هر بار درمورد یک جنبه از زندگی با هم گفتوگو کردند.
در واقع میچ به یک تغییر اساسی در زندگیاش نیاز داشت تا بیشتر قدر زندگیاش را بداند و درست زندگی کند.
✔ ️این داستان به خواننده کمک میکند تا بیشتر قدر زندگیاش را بداند. موری میگوید: انسانها مرگشان را نادیده میگیرند و آن را انکار میکنند و من خوش شانس بودم که میدانم مرگم کی قرار است اتفاق بیوفتد چون میتوانم قبل از فرا رسیدن آن همهی کارهای نهاییام را انجام دهم.
همچنین او به خواننده از فرهنگهای غلط، اهمیت خانواده، اهمیت بچهدار شدن و... میگوید.
💎 گروه پیشنهادی برای مطالعهی این کتاب: جوانان، معلمان، اساتید، کسانی که به بیماری مبتلا هستند و کسانی که دربارهی فلسفهی زندگی، یک مغز پر از سوال دارند.🤓
📥 #دانلود فایل #pdf : در پست بعد. 😋 👇
💰 قیمت: ۱۰۰۰۰
📖 تعداد صفحه: ۱۹۸
📖 #معرفی : #سهشنبهها_با_موری
🖊 نویسنده: #میچ_آلبوم
🖊 ترجمه: #خلیل_الله_یاسری
📚 @ketab_khani
۸۴۴
۰۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.