عقـل و دل روزی ز همـ دلخـور شدند
عقـل و دل روزی ز همـ دلخـور شدند
هر دو از احســــاسـ نفرت پـر شدند
دل به چشمانـ کسی, وابسته بـود
عقل از اینـ بچه بـازی خسته بـود
حرفـ حق با عقـل بود اما چه سـود
پیشـ دل حقانیت مطـرح نبود
دل به فکـر چشم مشکـی فام بود
عقل آگاه از خیـال خـام بود
عقـل با او منطقـی رفتـار کرد
هرچه دل اصـرار, عقل انکار کرد
کشمکش ها بینشان شد بیشتـر
اختلافی بیشتـر از پیشتـر
عاقبت عقل از سر عاشـق پرید
بعد از آن چشمانـ مشکی را ندید
تـا به خود آمد بیابانگـرد بـود
خنده بر لبــ از غمـ این درد بـود...
به من یاد بده
انسان مدرنی باشم
و هر بار دلتنگت میشوم
به جـــــای بغض و اشک
تنها به این جمله اکتفا کنم که
هوای بد این روزهـــا
آدم را افسرده میکند
#سیاوش_میرزایی
هر دو از احســــاسـ نفرت پـر شدند
دل به چشمانـ کسی, وابسته بـود
عقل از اینـ بچه بـازی خسته بـود
حرفـ حق با عقـل بود اما چه سـود
پیشـ دل حقانیت مطـرح نبود
دل به فکـر چشم مشکـی فام بود
عقل آگاه از خیـال خـام بود
عقـل با او منطقـی رفتـار کرد
هرچه دل اصـرار, عقل انکار کرد
کشمکش ها بینشان شد بیشتـر
اختلافی بیشتـر از پیشتـر
عاقبت عقل از سر عاشـق پرید
بعد از آن چشمانـ مشکی را ندید
تـا به خود آمد بیابانگـرد بـود
خنده بر لبــ از غمـ این درد بـود...
به من یاد بده
انسان مدرنی باشم
و هر بار دلتنگت میشوم
به جـــــای بغض و اشک
تنها به این جمله اکتفا کنم که
هوای بد این روزهـــا
آدم را افسرده میکند
#سیاوش_میرزایی
۳۸۸
۲۷ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.