منوتوبرایماشدنساختهنشدهبودیم

—مـن‌وتـو،برایِ‌مـا‌شـدن‌ساختـه‌نشـده‌بودیـم..
برای من و تو، هیچ پایان خوبی وجود نداشت.
هربار خودمو گول زدم، گفتم میای، برمی‌گردی.
اما نیومدی، تو یادت رفت قسم خورده بودی
به حسی که شکل گرفته بود و می‌پرستیدیش.
تو همه چیز و یادت رفت، ما رو، منو، حسی
که بین بود و حتی ماه، تو ماهتو فراموش کردی.
الان آسمونت تاریک شده؟ فکر نکنم، احتمالا ی
ماه جدید پیدا کردی و بهش میگی حتی وقتی
کامل نیست هم دیوونه کننده است، آره؟ تمامِ حرفایی که به من زدیو الان داری به اون میگی.
-کیم تهکوک.
دیدگاه ها (۰)

تو دقیقا مثل نوشته ی روی پاکت سیگـار میمونی که نوشته ترکِ سی...

اولین نامه، عزیزترین عزیز من.ای‌کاش هیچوقت از زمین بازی جدا ...

مهاجرم، از غمی به غمی دیگربه جست‌وجوی چه می‌گردمدر کوچه‌پس‌ک...

"من ناراحت نیستم شاید یکم خسته باشم فقط شاید اگه چاییم سرد ب...

☕️هفت روز تا تبدیل شدن به استاد قهوه☕️پارت10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط