«عشق پولی پارت۵۶»
«عشق پولی پارت۵۶»
ویو هوانگ سو
خیلی خوابم میومد بیدار شدم سردم یکم درد میکردو چشمام خوابالود بود سعی کردم بیدار شم بلند شدم دورو برمو نگاه کردم
سو. عااا کی اومدم اینجا
یکم ب خودم اومدم تازه یادم اومد یادم اومد دیشب چ اتفاقی افتاد ک یهو چشمامم کرد شد
سو. وایییی خدایااا(رو تخت هی ورجه وورجه میکردو سرشو ب تخت میکوبوند)
فلش بک ب دیشب
+هیوننن سو ازتت خوشش میاددد
=چیییی هوان.هوانگ سو تو.تو از کی خوشت میاد دارین شوخی میکنین ن؟
هوانک سو. ا.ت ن نباید اینو میگفتی بابا من منظورم یچیز......
+ای باا هیونن بهش ی فرصت بده باهم اشنا شین حرف بزنین و ببینین از هم خوششتون میاد یا نه
_راست میگی عزیزم هیون باید باهم اشناشین خیلی خوب میشه
=هوانگ سو این راسته؟
هوانگ سو ویو
ی نگاه به ا.ت انداختم یه نگاه ب جیمین دیدم چقدر دارن ذوق میکنن اگه واقعیتو میگفتم عروسیسون خراب میشد اگه طلاق بگیرن چی؟ن ن طلاق نمیگیرن ولی هیون ناراحت میشه خانوادشون از همم میپاشه یکمم نگا ب هیون کردم مجبورم ی مدت باش دوست بمونم تا ابا از اسیاب بیوفته
=هوانگ...
سو. خب خب راستش اره من ازت خشم میومد ولی نمیدونستم چجوری بهت بگم واقعا متاسفم
=واسه اینکه دوسم داری متاسفی؟
هوانگ سو. اممم خب راستش میدونی من...امم
_هیون اینقدر ب هوانک سو فشار نیار خب خجالت میکشه اگه دوست دارین باهم قرار بزارین ا.ت عشقم(تیایایتی)توعم زیاد بهشون فشار نیار
+عشقممم؟(نگاه خطرناک)
_خب مگ نیستی؟بیا بریم اینا رو تنها بزاریم تو اتاقم درباره عشقم صحبت میکننیم(ا.ت فرار کن)
باهم رفتین تو اتاق(اینو پارت بعد میزارم)
=پس تو از من خشت میاد؟
هوانک سو. ارع
=پس چرا......
ویو هوانگ سو
خیلی خوابم میومد بیدار شدم سردم یکم درد میکردو چشمام خوابالود بود سعی کردم بیدار شم بلند شدم دورو برمو نگاه کردم
سو. عااا کی اومدم اینجا
یکم ب خودم اومدم تازه یادم اومد یادم اومد دیشب چ اتفاقی افتاد ک یهو چشمامم کرد شد
سو. وایییی خدایااا(رو تخت هی ورجه وورجه میکردو سرشو ب تخت میکوبوند)
فلش بک ب دیشب
+هیوننن سو ازتت خوشش میاددد
=چیییی هوان.هوانگ سو تو.تو از کی خوشت میاد دارین شوخی میکنین ن؟
هوانک سو. ا.ت ن نباید اینو میگفتی بابا من منظورم یچیز......
+ای باا هیونن بهش ی فرصت بده باهم اشنا شین حرف بزنین و ببینین از هم خوششتون میاد یا نه
_راست میگی عزیزم هیون باید باهم اشناشین خیلی خوب میشه
=هوانگ سو این راسته؟
هوانگ سو ویو
ی نگاه به ا.ت انداختم یه نگاه ب جیمین دیدم چقدر دارن ذوق میکنن اگه واقعیتو میگفتم عروسیسون خراب میشد اگه طلاق بگیرن چی؟ن ن طلاق نمیگیرن ولی هیون ناراحت میشه خانوادشون از همم میپاشه یکمم نگا ب هیون کردم مجبورم ی مدت باش دوست بمونم تا ابا از اسیاب بیوفته
=هوانگ...
سو. خب خب راستش اره من ازت خشم میومد ولی نمیدونستم چجوری بهت بگم واقعا متاسفم
=واسه اینکه دوسم داری متاسفی؟
هوانگ سو. اممم خب راستش میدونی من...امم
_هیون اینقدر ب هوانک سو فشار نیار خب خجالت میکشه اگه دوست دارین باهم قرار بزارین ا.ت عشقم(تیایایتی)توعم زیاد بهشون فشار نیار
+عشقممم؟(نگاه خطرناک)
_خب مگ نیستی؟بیا بریم اینا رو تنها بزاریم تو اتاقم درباره عشقم صحبت میکننیم(ا.ت فرار کن)
باهم رفتین تو اتاق(اینو پارت بعد میزارم)
=پس تو از من خشت میاد؟
هوانک سو. ارع
=پس چرا......
۵.۵k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.