«عشق پولی پارت۵۵»
«عشق پولی پارت۵۵»
یه لباس صورتی پوشیدی(پستش کردم)رفتی شام خوردی و خیلی خوابت میومد و چون دیر بود هوانگ سو خونه ی شما میخوابید
+خب هوانگ سو من ازت ی سوال دارم امشب پیش ت میمونم ازت سواله رو میپرسم(درباره هیون)
هوانگ سو. ن ن تو شب اول عروسیت الان حساب میشع بایدپیش شوهرت بخوابی
=برای اولین بار با سو موافقم ت باید با شوهرت بخوابی نباید بری پیش سو بخوابی
هوانگ سو و ا.ت. سو؟؟؟
=خب همچین ادمه مهمی نیست ک بخوام اسمشو بگم واسه همین گفتم سو
_هیون خیلی بیشو....(فهمید سوهی پیششونه) عممم کار درستی نیست ک بدون اجازش اسمشو نصفه بگی خب باید ازش عذر خواهی کنی
=من؟؟؟؟من چرا عذر خواهی کنم چرا؟وقتی منو تو مهد میزد چرا ازم عذر نخواست پس بزاره پای وقتی ک منو میزد اینجوری یکم امتیاز من میره بالا
+_امتیازز؟؟؟
=خب باید مساوی شیم تا ببخشمش
هوانگ سو. راس راست میگه دیگه من خیلی زدمش و ازش عذر خواهی نکردم پس حق داره ک منو با این اسم صدا کنه
ویو هوانگ سو
خیلی میترسیدم ا.ت اون چیزی ک من بهش گفتمو لو بده اخع اون یه دروغه و من چون روزای اول ازدواجشه نمیخوام بهش بگم
ویو جیمین
مطمعن بودم یچیزی ازم مخفی میکنن حس میکنم ا.ت اصلا با من راحت نیست و هیچی به من نمیگه ولی مطمعن بودم یچیزی بین ا.ت و هوانگ سو هست ک امشب از ا.ت میپرسم
=تو دیگه ب من فش نمیدی چرا چرا اینقدر نرم شدی احساس شرم میکنی؟(رو ب هوانگ سو)
سو. ن بابا
+عههه هوانگ سووو باید بهش بگییی دیگهه
هوانگ سو برای ا.ت چشماشو گردمیکرد ک نگه کنی بحثو عوض کردو هیون سوهی رو خوابوندو نشست
=خب چی شده چی ب من اعتراف کنن
_ا.ت چی شده قضیه ی هوانگ سو و هیون چیه؟(تو گوشش با صدای بم و اروم)
+هوانگ سو از هیون خوشش میاد(خیلی کیوت)
_مثل من ک از تو خپشم میاد(با اون نگاهای قشنگش)
با این حرف جیمین ا.ت ذوب شدو لپاش گل انداخت جیمین نمیتونست این حجم از کیوتی ا.ت رو درک کنه و هی میخندید و هر دوتاشون هی بهم نگاه میکردن که...
+هیون هوانگ سو ازت خوشش میاد عاشقت شده
=چیی..(ی نکاه تیز ب هوانگ سو)
خب
دومی لباس دختره
سومی مال پارت بعده اشتباهی اومد
اخریم ک شامشون بود
یه لباس صورتی پوشیدی(پستش کردم)رفتی شام خوردی و خیلی خوابت میومد و چون دیر بود هوانگ سو خونه ی شما میخوابید
+خب هوانگ سو من ازت ی سوال دارم امشب پیش ت میمونم ازت سواله رو میپرسم(درباره هیون)
هوانگ سو. ن ن تو شب اول عروسیت الان حساب میشع بایدپیش شوهرت بخوابی
=برای اولین بار با سو موافقم ت باید با شوهرت بخوابی نباید بری پیش سو بخوابی
هوانگ سو و ا.ت. سو؟؟؟
=خب همچین ادمه مهمی نیست ک بخوام اسمشو بگم واسه همین گفتم سو
_هیون خیلی بیشو....(فهمید سوهی پیششونه) عممم کار درستی نیست ک بدون اجازش اسمشو نصفه بگی خب باید ازش عذر خواهی کنی
=من؟؟؟؟من چرا عذر خواهی کنم چرا؟وقتی منو تو مهد میزد چرا ازم عذر نخواست پس بزاره پای وقتی ک منو میزد اینجوری یکم امتیاز من میره بالا
+_امتیازز؟؟؟
=خب باید مساوی شیم تا ببخشمش
هوانگ سو. راس راست میگه دیگه من خیلی زدمش و ازش عذر خواهی نکردم پس حق داره ک منو با این اسم صدا کنه
ویو هوانگ سو
خیلی میترسیدم ا.ت اون چیزی ک من بهش گفتمو لو بده اخع اون یه دروغه و من چون روزای اول ازدواجشه نمیخوام بهش بگم
ویو جیمین
مطمعن بودم یچیزی ازم مخفی میکنن حس میکنم ا.ت اصلا با من راحت نیست و هیچی به من نمیگه ولی مطمعن بودم یچیزی بین ا.ت و هوانگ سو هست ک امشب از ا.ت میپرسم
=تو دیگه ب من فش نمیدی چرا چرا اینقدر نرم شدی احساس شرم میکنی؟(رو ب هوانگ سو)
سو. ن بابا
+عههه هوانگ سووو باید بهش بگییی دیگهه
هوانگ سو برای ا.ت چشماشو گردمیکرد ک نگه کنی بحثو عوض کردو هیون سوهی رو خوابوندو نشست
=خب چی شده چی ب من اعتراف کنن
_ا.ت چی شده قضیه ی هوانگ سو و هیون چیه؟(تو گوشش با صدای بم و اروم)
+هوانگ سو از هیون خوشش میاد(خیلی کیوت)
_مثل من ک از تو خپشم میاد(با اون نگاهای قشنگش)
با این حرف جیمین ا.ت ذوب شدو لپاش گل انداخت جیمین نمیتونست این حجم از کیوتی ا.ت رو درک کنه و هی میخندید و هر دوتاشون هی بهم نگاه میکردن که...
+هیون هوانگ سو ازت خوشش میاد عاشقت شده
=چیی..(ی نکاه تیز ب هوانگ سو)
خب
دومی لباس دختره
سومی مال پارت بعده اشتباهی اومد
اخریم ک شامشون بود
۵.۶k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.