/تک پارتی جونگکوک/
/تک پارتی جونگکوک/
تو و کوک توی کلاب باهم آشنا شدید و هرشب هم دیگرو میدید(دیگه صمیمی شده بودید)
یک شب تو زیاد خورده بودی و مست شدی میخواستی بلند شی که غش کردی کوک سریع بلند شد تورو کول کرد و بردتت عقب ماشینش گذاشت
خودشم نشست جلو و بردتت خونه ی خودش. صبح خونه ی کوک از خواب بیدار شدی متوجه شدی ک لباسات و دراورده و لباس راحتی تنت کرده. رفتی دستشویی و دستو صورتت و شستی یعد هم رفتی پیش کوک که دیدی داره صبحونه درست میکنه برات، رفتی از پشت بقلش کردی اونم برگشت لبات و بوسید و گفت:صبح بخیر،راستی خوب خوابیدی؟(ا/ت _ جونگکوک+)
_اره ولی سرم درو میکنه
+چرا؟ مسکن بدم؟
_نه نیازی نیست
+بیا ببین صبحونه برات چی درست کردم.
رفتین و صبحونه خوردین
تو و کوک توی کلاب باهم آشنا شدید و هرشب هم دیگرو میدید(دیگه صمیمی شده بودید)
یک شب تو زیاد خورده بودی و مست شدی میخواستی بلند شی که غش کردی کوک سریع بلند شد تورو کول کرد و بردتت عقب ماشینش گذاشت
خودشم نشست جلو و بردتت خونه ی خودش. صبح خونه ی کوک از خواب بیدار شدی متوجه شدی ک لباسات و دراورده و لباس راحتی تنت کرده. رفتی دستشویی و دستو صورتت و شستی یعد هم رفتی پیش کوک که دیدی داره صبحونه درست میکنه برات، رفتی از پشت بقلش کردی اونم برگشت لبات و بوسید و گفت:صبح بخیر،راستی خوب خوابیدی؟(ا/ت _ جونگکوک+)
_اره ولی سرم درو میکنه
+چرا؟ مسکن بدم؟
_نه نیازی نیست
+بیا ببین صبحونه برات چی درست کردم.
رفتین و صبحونه خوردین
۲۵.۱k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲