ختن آشام عاشق پارت ۴

ات جججونگ کوکککککک گریه و داد
زمین پر از خون کوک شده بود
ات بزور کوک رو برد گذاشتش روی مبل چاقو رو در اورد
ات هوففف خداروشکر دکتری میخونم
رف باند و چیزای لازم رو اورد کارشو انجام داد بعدش پیشش خوابش برد
کوک ویو
با سردرد بلند شدم دیدم زندم یا قمر بنی هاشممممم چطور زندم دیدم یکی دستمو گرفته دیدم ات مث یه خرگوش کوچولو موچولو کیوت خوابیده صورتش و مبل خیس بود ینی گریه کرده بب بب بخواطر من من وییی چقد کیوته میخوام بقولمش توی یه لقمه
ذهن ات: اخیش ذهن بیدار میشود و میبینم جونگ کوک بیداره
ات حالت بهتره؟
کوک اره
ات داداششش تو خوناشامی مثلا نمستونستی بزنی یارو رو بکشی
کوک وایسا تپ چطور شکستش دادی
ات داداششش تو خواب بودی به پام افتاد نزنمش در رف
کوک خواس بلند شه
کوک اخخخخ کمرم دوباره نشست
ات بشین همینجا
ات گشنت نیس
کوک چرا گشنمه
ات خون میخوای؟؟؟
کوک اره چطور؟؟
ات اخه یه بسته خون تو یخچال برات گذاشته بودم (البته این خون نیس رنگش غذا زدن به اب)
ات بیا بقولش
کوک ولی من میقام صورت تولو بقولم
کوک امم وایسا چرا انقد رقیقه ولی مزش خوبه؟؟ زخمامم خوب شد تامامم
ات نه نکشنشوننن
کوک باند هارو کند و خوب شده یود
ات پشمامم چیزه
کوک بگو این خون چیه
ات خب میدونی ابه
کوک اها.... وایسا چییییی
ات الفاطحه صلواتتتتت الفرارررر
کوک گرفتمت کوچولووو
ات کوچولو عمته
کوک براید استایل بغلش کرد گذاشتس رو مبل