گفت و گوهای شبانه با کودک درون

گفت و گوهای شبانه با کودک درون


اون: هنوز دلم پیشش مونده
من : پیش کی ؟؟؟
اون : عروسک پشت ویترین
من : امروز که عروسک ندیدیم !
اون : چرا همون که هی نگام می کرد می خندید
من : اصلاً یادم نمیاد
اون : بس که سرت شلوغه همش حواست به کاره
من : بابا دیگه انقد ها هم آلزایمر نگرفتم دخترم
اون : چرا دیگه عروسک به اون ماهی هرچی نگات کرد هرچی صدات کرد بهش توجه نکردی
من : بگو داری اذیتم می کنی!!! : (
اون : نه اذیتت نمی کنم راستی راستی داری فراموش می کنی همه چیزو
من : چیو مثلاً خب همش یه عروسک ندیدم این که همه چیز نیست
اون : همه چی از روزی شروع میشه که دخترا عروسکشون یادشون میره ....


#ارغوان_جهانگیری
#گفتگو_با_کودک_درون
دیدگاه ها (۵۲)

خاطرات یک زندانی :به خاطر عدم پرداخت مهریه افتادم زندان..اون...

ممد بند رو آب داد :")))استثنائا این دفه رو مث ممد نباشید! ☺

لازمه بازم تاکید کنم مث ممد باشید؟ ! :|

عطری، گلی، لباسی ، عکسی و تارمویی ... سخت است عشقبازی با...

🎥دیگه راحت دارند. قبح همه چیزرومی شکنند.. این آدم که حتی توب...

عشق غیر منتظره پارت9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط