گفت و گوهای شبانه با کودک درون
گفت و گوهای شبانه با کودک درون
اون: هنوز دلم پیشش مونده
من : پیش کی ؟؟؟
اون : عروسک پشت ویترین
من : امروز که عروسک ندیدیم !
اون : چرا همون که هی نگام می کرد می خندید
من : اصلاً یادم نمیاد
اون : بس که سرت شلوغه همش حواست به کاره
من : بابا دیگه انقد ها هم آلزایمر نگرفتم دخترم
اون : چرا دیگه عروسک به اون ماهی هرچی نگات کرد هرچی صدات کرد بهش توجه نکردی
من : بگو داری اذیتم می کنی!!! : (
اون : نه اذیتت نمی کنم راستی راستی داری فراموش می کنی همه چیزو
من : چیو مثلاً خب همش یه عروسک ندیدم این که همه چیز نیست
اون : همه چی از روزی شروع میشه که دخترا عروسکشون یادشون میره ....
#ارغوان_جهانگیری
#گفتگو_با_کودک_درون
اون: هنوز دلم پیشش مونده
من : پیش کی ؟؟؟
اون : عروسک پشت ویترین
من : امروز که عروسک ندیدیم !
اون : چرا همون که هی نگام می کرد می خندید
من : اصلاً یادم نمیاد
اون : بس که سرت شلوغه همش حواست به کاره
من : بابا دیگه انقد ها هم آلزایمر نگرفتم دخترم
اون : چرا دیگه عروسک به اون ماهی هرچی نگات کرد هرچی صدات کرد بهش توجه نکردی
من : بگو داری اذیتم می کنی!!! : (
اون : نه اذیتت نمی کنم راستی راستی داری فراموش می کنی همه چیزو
من : چیو مثلاً خب همش یه عروسک ندیدم این که همه چیز نیست
اون : همه چی از روزی شروع میشه که دخترا عروسکشون یادشون میره ....
#ارغوان_جهانگیری
#گفتگو_با_کودک_درون
۵.۴k
۱۰ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.