Part46
Part46
ویو ا. ت شام
بفرمایید شام حاضر همه نشستن
م. ا. ت: ا. ت دخترم اتفاقی افتاده میخواستی چیزی بگی بهمون
اومدم حرف کوک از زیر میز دستمو گرفت و پرید وسط حرفم
کوک: ام بله منو ا. ت میخواستیم چیزی رو با شما در میون بزاریم
م. ا. ت و ب. کوک: بگو پسرم چی شده همه منتظرن
کوک: ام ... خوب راستش.... ا. ت... بارداره
همه با هم : چیییییییی
یهو همه رفتن سمت ا. ت و با خوشحالی ازش سوال میکردن
یکی: از کی بارداری؟
یکی د بگه: شیطونی زیاد کردیا😈
کوک: ا. ت دستمو فشار میداد تا اینکه مامانش گفت
م. ا. ت: بسه دیگه اذیتش نکنید ا. ت عزیزم واقا
ا. ت: سر تکون داد به معنی اره
م. کوک: پس مبارک هههههه
همه دست زدن اخر از همه هم بعد از اینکه همه رفتن منمو کوک دوباره تو خونه تنها شدیم
کوک: چاگیا دلت درد نمیکنه🌝( با حالت بچگونه)
ا. ت: چلا یکم( با حالت کیوت و یکمم لوس)
همینجوری تو حال خودم بودم که یهو کوک تو ی حرکت براید استایل بغلم کردو گفت
کوک: خوب پس بریم ب خ ماییم چون فکر کنم این کوچولوم هم خوابش میاد
ا. ت: باش......
ویو ا. ت شام
بفرمایید شام حاضر همه نشستن
م. ا. ت: ا. ت دخترم اتفاقی افتاده میخواستی چیزی بگی بهمون
اومدم حرف کوک از زیر میز دستمو گرفت و پرید وسط حرفم
کوک: ام بله منو ا. ت میخواستیم چیزی رو با شما در میون بزاریم
م. ا. ت و ب. کوک: بگو پسرم چی شده همه منتظرن
کوک: ام ... خوب راستش.... ا. ت... بارداره
همه با هم : چیییییییی
یهو همه رفتن سمت ا. ت و با خوشحالی ازش سوال میکردن
یکی: از کی بارداری؟
یکی د بگه: شیطونی زیاد کردیا😈
کوک: ا. ت دستمو فشار میداد تا اینکه مامانش گفت
م. ا. ت: بسه دیگه اذیتش نکنید ا. ت عزیزم واقا
ا. ت: سر تکون داد به معنی اره
م. کوک: پس مبارک هههههه
همه دست زدن اخر از همه هم بعد از اینکه همه رفتن منمو کوک دوباره تو خونه تنها شدیم
کوک: چاگیا دلت درد نمیکنه🌝( با حالت بچگونه)
ا. ت: چلا یکم( با حالت کیوت و یکمم لوس)
همینجوری تو حال خودم بودم که یهو کوک تو ی حرکت براید استایل بغلم کردو گفت
کوک: خوب پس بریم ب خ ماییم چون فکر کنم این کوچولوم هم خوابش میاد
ا. ت: باش......
۲۱.۰k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.