My Pretty dady

My Pretty dady
Part 9
ا/ت: رفتم و یکی از شیرموزاش رو برداشتم*
کوک: نکن دیگه..
ا/ت: بهت گفتم نخور
کوک: گوه خوردم..
ا/ت: برای من قیافه کیوت نگیر ( گذاشتمش سرجاش)
کوک:از پاهاش گرفتم و چسبوندمش به دیوار* شاید بخوام روی ددی رو نشونت بدم😈
ا/ت:😂 بزارم پایینننن
کوک: دیگه دیره بیب ( دستاشو چسبوندم و دیوار و با پوز خند لباشو بوسیدم)
*
ا/ت: بسههههههه پاهام خسته شدن نمیتونم خودمو نگه دارم
کوک: بغلش کردم و بردمش رو کاناپه و سرمو رو پاش گذاشتم*
ا/ت: بزار برم گشنمه
کوک: واا تو همین الان دو پاکت شیر موز خوردی با صبحونه
ا/ت: بزار برم فقط میخوام برم
کوک: نمیزارم..کجا؟ ( حوصله اش سر رفته منم تصمیم گرفتم اذیتش کنم)
ا/ت: جهنم
کوک: با کی؟
ا/ت: با عمه م
کوک: که چیکار کنی؟
ا/ت: تو رو بخورم
کوک: اه تو بردی
ا/ت: ایشش
کوک: لبش رو بوسیدم *
ا/ت: بسه دیگه
کوک: از این لبا هیچوقت نمیشه سیر شد
ا/ت: بریم بیرون
کوک: چیکار کنیم؟
ا_ت: کوکککک
کوک:😂پاشو بریم بیبیم حالش جا بیاد
دیدگاه ها (۱۱)

My Pretty dady Part 10کوک: پاشو بریم لباس بپوشیم میخوام نی ن...

عزیزمو زیاد کنید!

My Pretty dadyPart 8* بیمارستان *دکتر: به ایشون شک بدی وارد ...

My Pretty dady Part 7راویمن خیلی حالم بد بود پس دارو رو خورد...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط