my daddy p.78 اخرین پارت
صبح زود بیدار شدم رفتم حموم بعدم به سمت اریشگاه بردنم از ساعت ۹ صبح تا الان که ۶ عصره من تو اریشگاه بودم اول که رسیدم پوستمو برام تمیز و اصلاح کردن و بعد ماسک های مختلفی واسم گذاشتن بدن.مو کاملا شیو کردن و بعد از همه این کارها شروع کردیم به ارایش کردن از کرم پودر واسه کاور پوستم استفاده کردن ارایشی که من میخاستم شاین دار بود واسه همین زمان میبرد بعد از ارایش کردنم که تقریبن دوساعت زمان برد تصمیم گرفتیم که اول واسم ناخن بکار یا ناخن سفید با سایز متوسط و نگین های پروانه ای روش شروع کردن به درست کردن ناخنام که حدوده ۲ ساعت و نیم زمان برد ناخنامو که درست کردم کمکم کردن لباس عروسمو بپوشم باورم نمیشد من الان تو این لباسم منه ۱۹ ساله که خیلی خوشحال بودم موهامم برام از قبل رنگ کردن که یه دست مشکلی بشه با مش دودی و بعد واسم با اکستیشن مو بلد گذاشتن تا به کمرم برسه و همونطوری لخت گذاشتنش و بعد عطری که جیمین خیلی دوسش داشتو زدم و اکسسوریامو انداختن واسم و تقریبن حاظر بودم
عروسی داخل یه کشتی بزرگ با مهمونای زیاد برگزار میشد واسه همبن ما یکم دیر میرسیم
ویو جیمین
اریشگاه یه روتین پوستی مخصوص مردا داشت که واسم انجامش دادن و بعد از پوشیدن کت و شلوارم موهامو اصلاح کردن و بهش استایل دادن ساعتی که ا. برام گرفته بودو انداختم رو مچم و عطر موردعلاقشو زدم
منم حاظر بودم بیت نا که صاغ دوش ا.ت بود کوک زنگ زد بهش
کوک:عزیزم ا.ت حاظره
بیت نا:اره بیاین
۳۰مین بعد
جیمین امد دنبالم و سوار ماشین شدیم همینطوری فقط تا چندیقه داشت نگام میکرد
جیمین:باورم نمیشه بلخره داریم ازدواج میکنیم
ا.ت:منم همینطوری(با بغض)
سمت کشتی حرکت کردیم دیگه ساعتای ۸ بود که بلخره مراسم شروع شد همه نشسته بودن کنار بابام وایسادم و دستمو دور بازوش حلقه کردم و جیمینم روی سنت با عاقد بود با بابام به سمت جیمین رفتیم و جلوش وایسادیم بابام سرمو بوس کرد و رو به روی جیمین وایسادم
عاقد :شروع میکنیم خانم و اقای پارک ما همگی اینجا وایسادیم که شمارا به هم بپیوندیم
خانم پارک و اقای پارک لطفا بعد از من تکرار کنید
ا.ت و جیمین:چشم
عاقد :سوگند یاد میکنم که به ابن ازدواج پایبند باشیم و رابطه خود را بدون خشونت ادامه بدهیم
ا.ت و جیمین تکرار میکنن
عاقد :خانم پارک ایا وکیلم شمارا به عقد دائم اقای پارک جیمین دربیاورم
ا.ت:با اجازه مادر و پدرم و بزرگان جمع بله
(همه شادی میکنن و دس میزنن)
جیمین هم همینو تکرار میکنه و میرن سر خونه زندگیشونننن
مرسی که تا اینجاهمراهم بودید و این فیکشنو خوندید و همراهی کردید زیر همین پست بگید ژانر فیک بعدی چی باشه
مافیایی
مدرسه ای
تخیلی
خوناشامی
کاری
عروسی داخل یه کشتی بزرگ با مهمونای زیاد برگزار میشد واسه همبن ما یکم دیر میرسیم
ویو جیمین
اریشگاه یه روتین پوستی مخصوص مردا داشت که واسم انجامش دادن و بعد از پوشیدن کت و شلوارم موهامو اصلاح کردن و بهش استایل دادن ساعتی که ا. برام گرفته بودو انداختم رو مچم و عطر موردعلاقشو زدم
منم حاظر بودم بیت نا که صاغ دوش ا.ت بود کوک زنگ زد بهش
کوک:عزیزم ا.ت حاظره
بیت نا:اره بیاین
۳۰مین بعد
جیمین امد دنبالم و سوار ماشین شدیم همینطوری فقط تا چندیقه داشت نگام میکرد
جیمین:باورم نمیشه بلخره داریم ازدواج میکنیم
ا.ت:منم همینطوری(با بغض)
سمت کشتی حرکت کردیم دیگه ساعتای ۸ بود که بلخره مراسم شروع شد همه نشسته بودن کنار بابام وایسادم و دستمو دور بازوش حلقه کردم و جیمینم روی سنت با عاقد بود با بابام به سمت جیمین رفتیم و جلوش وایسادیم بابام سرمو بوس کرد و رو به روی جیمین وایسادم
عاقد :شروع میکنیم خانم و اقای پارک ما همگی اینجا وایسادیم که شمارا به هم بپیوندیم
خانم پارک و اقای پارک لطفا بعد از من تکرار کنید
ا.ت و جیمین:چشم
عاقد :سوگند یاد میکنم که به ابن ازدواج پایبند باشیم و رابطه خود را بدون خشونت ادامه بدهیم
ا.ت و جیمین تکرار میکنن
عاقد :خانم پارک ایا وکیلم شمارا به عقد دائم اقای پارک جیمین دربیاورم
ا.ت:با اجازه مادر و پدرم و بزرگان جمع بله
(همه شادی میکنن و دس میزنن)
جیمین هم همینو تکرار میکنه و میرن سر خونه زندگیشونننن
مرسی که تا اینجاهمراهم بودید و این فیکشنو خوندید و همراهی کردید زیر همین پست بگید ژانر فیک بعدی چی باشه
مافیایی
مدرسه ای
تخیلی
خوناشامی
کاری
۴.۸k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.