عروسکم

پارت : ۳۸
ویو رزی :
جیمین منو رسوند خونمون وارد خونه شدم و‌ جنلیسا رو دیدم که دارن پیام بازی میکنند
رزی : سلام
جنی : علیک
لیسا : های
رزی : همین الان پسرا پیشتون بودن یه دقیقه باهاشون حرف نزنید
جنی : تو از کجا میدونی اینجا بودن
رزی : جیمین بهم گفت
لیسا : تو کجا بودی ؟
رزی لپاش قرمز شد
لیسا : نکنه
جنی : اگه کاری باهاش داشت الان کبود بود
رزی : رفتم خونه جیمین
لیسا : چی تو دستت عه ؟
جنی : برات کادو گرفته ؟ تورو خدا بیار ببینیم
رزی : اممم باشه
راوی : رزی به دخترا نشون داد دخترا هم کپ کرده بودن
جنی : چرا اینو برات خریده ؟
رزی : گفت حس کرده این فقط برای منه
لیسا : بپوش ببینیم
رزی : گفته فقط برای من باید بپوشیش
جنلیسا : عوووووووووووووو
رزی : جیسو کجاست ؟
_____
ویو جیسو :
رفتم سرویس صورتم و شستم‌ و ارایشمو ترمیم کردم که جین امد
جین : خوبی ؟
جیسو : اره امدم ارایشمو ترمیم کنم
جین : بچه ها رفتن
جیسو : شام خوردن ؟
جین : نه حال بابای یونا بد شده بود رفتن
جیسو : امممم خیل خوب
جین : چرا درمورد خودت بهم هیچی نگفتی ؟
جیسو : خوب فهمیدی دیگه
جین : اوکی بریم شام
جیسو : بریم
ویو جیسو :
با جین رفتم که یهو چشام بسته شد و وقتی چشام باز شد با یه میز غذای پر از گل و شمع مواجه شدم
جیسو : جی.‌. ن جین جین
جین
راوی : جیسو پاشد و پشت سرشو نگاه کرد و با جین که روبه روش زانو زده مواجه شد
جیسو : ج‌ج‌ی‌..‌.جین
جین : جیسو تو حاضری تمام دارایی من بشی ؟
حاضری تا پایان دنیا باهم باشیم ؟
حاضری باهم عشق بازی کنیم باهم بچه دارشیم باهام سفر بریم و در اخر باهم پیربشیم ؟
راوی : جیسو روبه روی جین نشست روی زمین و با انگشتای ظریفش گردن جین و لمس کرد
جیسو : لازم نبود تو زانو بزنی ، من من من عاشقتم پس نیازی به این همه تشکیلات نبود
راوی : اشک هردوشون روی گونه هاشون میقلتید
جین : بیا شام بخوریم
جیسو : باشه
ویو جین :
بعد از یه شام عاشقانه یه اهنگ عاشقانه پلی شد و تا ساعت یک و نیم شب رقصیدیم،زمان برام معنی نداشت،دیگه جیسو رو رسوندم
ویو جیسو :
هیچکس بیدار نبود بی سر و صدا رفتم تو اتاق خوابیدم

مهم💢
بچه ها ببخشید نیستم نت ندارم و اینکه دارم برای فیک بعدی برنامه ریزی میکنم

یه چالش دارم
میخوام ببینم کیا میخونن هرکی میخونه 👀 این استیکر و کام بزاره