Life goes on with pain P
Life goes on with pain P20
زندگی با دردر جریان دارد پارت20
من نمیدونم شما چرا گزارش میکنید اون که دیگه عکس استایل هابودههه اما من دوباره میزارم نگران نباشیدددد
بعد یه سوال دارم دوست دارید اسپویل کنم براتون ادامه اش رو ؟؟منظورم از ادامه فقط پارت بعد نیست مثلا کل این فصل وفصل های بعدو؟؟
یه چیز دیگه از این به بعد شعری که اول پارت مینویسم مربوط به اون پارت هست برای تفهیم بهتر پس لطفا بخونید ورد نکنید بعد بریم سذاغ این پارت جذابببب
دلوین ادمینتون
v
خال وخط تو مرکز حٌسن ومدارحٌسن___)
دلینا درحال انتخاب لباس نامزدی اش بود که یک لباس آلبالویی رنگی چشمش رو گرفت با لبخندی زیبا به سمت لباس رفت واین صحنه از چشم جونگ کوک بسیار زیبا بود که ازچشمش دور نماد
جونگ کوک اهسته به سمت دلینا قدم برداشت نزدیکش شد ودر گوشش زمزمه کرد:میخوای امتحانتش کنی؟(بم)
دلینا برخلاف همیشه تعجب نکرد یا هینی نکشید از بس که ان لباس چشمش را گرفته بود به آرامی جواب داد :خیلی دوست دارم اما خیلی بازه !
کوک:منم روی اینجور چیزا خیلی حساسم ودوست ندارم بدن همسرم معلوم باشه عزیزم اما امشب شب نامزدیمونه وباید زیبا به نظر برسی پس تاکید میکنم فقط امشب اجازه داری از این لباسا بپوشی ولی نباید ازکنارم جم بخوری متوجه شدی؟؟
دلینا هم کمی دلخور شد وخنده اش گرفت خودش را جمع وجور کرد وجدی ادامه داد :حس مالکیت پیدا کردی برای من ؟!نخیر جناب همچین خبری نیست م....
کوک:شششش آروم میشنونن عه....
دلینا:ساکت شو حواسم هست من خودم دوست ندارم بدنم رو به نمایش بزارم من مثل لیا نیستم (جدی واخم)ولی بازم میرم بپوشمممم(خنده ورفت)
کوک ویو:ا
ای خدا این چقدرمودیه بزار بره بپوشه ببینم چطور میشه
این دختر واقعادختر خوبیه دروغ چرا بچه که بودیم به چشم خواهری نگاش میکردم و حتی فکرشم نمیکردم که یروزی بخواد زنم بشه اما فکرکنم ما به درد هم نمیخوریم رفتاری هم که دارم شبیه کسایی هست که دوسش داره اما اصلا اینطور نیست من فقط نمیخوام وقتی که طلاق گرفتیم خاطره بدی ازمن داشته باشه همونطور که داشتم با خودم حرف میزم یسری صداهای غر زدن شنیدم صدارو که دنبال کردم رسیدم و دیدم که دلینا داره واسه ی بستن زیپ لباس غر میزنه چون دستش نمیرسید
کوک:نمیشه کمتر غر بزنی ویا منو خانم فروشنده رو صدا کنی
دلینت که تا اون لحظه متوجه حضور کوک نشده بود با دیدنش دستاشو روی بدنش گذاشت وگفت: برو بیرون من لباسم هنوز کامل نیست بدنم معلومه
کوک خندید وبه سمتش رفت و آروم زیپ لباس رو بالا کشید بعد هم رفت وگفت:به چیزی دقت نکردم نگران نباش و بیا بیررون بعد هم رفعت و متظر نشست
بعد از اینکه دلینا رفت بیرون و کوک دید محوش شد معلوم بود که دوستش داشت که همچین لباسی براش بپوشه بعد از خرید همون لباس رفتند کفش و لباس و ساعت کوک رو نیز خریدند
به خونه رسیدند ومیکاپر ها هم دلینا وهم کوک رو آماده کردند >بعد از آماده شدن کوک دلینا نیز به کمک خدمه لباسش را پوشید کوک در زد
(کوک:- دلینا :+)
-تق تق ..
+بفرمائید
کوک در رو باز کرد و وارد اتاق همسرش شد بعد از اینکه چشمش به اندام سفید و روی فرم دلینا افتاد که توی اون لباس بشدت باز میدرخشید محوش شد, زیبا شده بود خیلی زیبا به حدی که سیاره های کیهانی در مقابل چهره اش سر خم خواهند کردکه زیبا تر از ماه و درخشنده تر از خورشید شده بود :خ...خیلی ....زیبا شدی...
+ممنون لطف داری حالا هم بریم پایین؟؟
-اوه درسته لطفا دستتو بده
کوک دست دلینا رو گرفت و باهم از پله ها پایین رفتند به محض اینکه پاهایشان به پله آخر رسید آهنگی ملایم پخش شد و صدایی از پشت میکروفن گفت:
کهههههههههههههه.....................
زندگی با دردر جریان دارد پارت20
من نمیدونم شما چرا گزارش میکنید اون که دیگه عکس استایل هابودههه اما من دوباره میزارم نگران نباشیدددد
بعد یه سوال دارم دوست دارید اسپویل کنم براتون ادامه اش رو ؟؟منظورم از ادامه فقط پارت بعد نیست مثلا کل این فصل وفصل های بعدو؟؟
یه چیز دیگه از این به بعد شعری که اول پارت مینویسم مربوط به اون پارت هست برای تفهیم بهتر پس لطفا بخونید ورد نکنید بعد بریم سذاغ این پارت جذابببب
دلوین ادمینتون
v
خال وخط تو مرکز حٌسن ومدارحٌسن___)
دلینا درحال انتخاب لباس نامزدی اش بود که یک لباس آلبالویی رنگی چشمش رو گرفت با لبخندی زیبا به سمت لباس رفت واین صحنه از چشم جونگ کوک بسیار زیبا بود که ازچشمش دور نماد
جونگ کوک اهسته به سمت دلینا قدم برداشت نزدیکش شد ودر گوشش زمزمه کرد:میخوای امتحانتش کنی؟(بم)
دلینا برخلاف همیشه تعجب نکرد یا هینی نکشید از بس که ان لباس چشمش را گرفته بود به آرامی جواب داد :خیلی دوست دارم اما خیلی بازه !
کوک:منم روی اینجور چیزا خیلی حساسم ودوست ندارم بدن همسرم معلوم باشه عزیزم اما امشب شب نامزدیمونه وباید زیبا به نظر برسی پس تاکید میکنم فقط امشب اجازه داری از این لباسا بپوشی ولی نباید ازکنارم جم بخوری متوجه شدی؟؟
دلینا هم کمی دلخور شد وخنده اش گرفت خودش را جمع وجور کرد وجدی ادامه داد :حس مالکیت پیدا کردی برای من ؟!نخیر جناب همچین خبری نیست م....
کوک:شششش آروم میشنونن عه....
دلینا:ساکت شو حواسم هست من خودم دوست ندارم بدنم رو به نمایش بزارم من مثل لیا نیستم (جدی واخم)ولی بازم میرم بپوشمممم(خنده ورفت)
کوک ویو:ا
ای خدا این چقدرمودیه بزار بره بپوشه ببینم چطور میشه
این دختر واقعادختر خوبیه دروغ چرا بچه که بودیم به چشم خواهری نگاش میکردم و حتی فکرشم نمیکردم که یروزی بخواد زنم بشه اما فکرکنم ما به درد هم نمیخوریم رفتاری هم که دارم شبیه کسایی هست که دوسش داره اما اصلا اینطور نیست من فقط نمیخوام وقتی که طلاق گرفتیم خاطره بدی ازمن داشته باشه همونطور که داشتم با خودم حرف میزم یسری صداهای غر زدن شنیدم صدارو که دنبال کردم رسیدم و دیدم که دلینا داره واسه ی بستن زیپ لباس غر میزنه چون دستش نمیرسید
کوک:نمیشه کمتر غر بزنی ویا منو خانم فروشنده رو صدا کنی
دلینت که تا اون لحظه متوجه حضور کوک نشده بود با دیدنش دستاشو روی بدنش گذاشت وگفت: برو بیرون من لباسم هنوز کامل نیست بدنم معلومه
کوک خندید وبه سمتش رفت و آروم زیپ لباس رو بالا کشید بعد هم رفت وگفت:به چیزی دقت نکردم نگران نباش و بیا بیررون بعد هم رفعت و متظر نشست
بعد از اینکه دلینا رفت بیرون و کوک دید محوش شد معلوم بود که دوستش داشت که همچین لباسی براش بپوشه بعد از خرید همون لباس رفتند کفش و لباس و ساعت کوک رو نیز خریدند
به خونه رسیدند ومیکاپر ها هم دلینا وهم کوک رو آماده کردند >بعد از آماده شدن کوک دلینا نیز به کمک خدمه لباسش را پوشید کوک در زد
(کوک:- دلینا :+)
-تق تق ..
+بفرمائید
کوک در رو باز کرد و وارد اتاق همسرش شد بعد از اینکه چشمش به اندام سفید و روی فرم دلینا افتاد که توی اون لباس بشدت باز میدرخشید محوش شد, زیبا شده بود خیلی زیبا به حدی که سیاره های کیهانی در مقابل چهره اش سر خم خواهند کردکه زیبا تر از ماه و درخشنده تر از خورشید شده بود :خ...خیلی ....زیبا شدی...
+ممنون لطف داری حالا هم بریم پایین؟؟
-اوه درسته لطفا دستتو بده
کوک دست دلینا رو گرفت و باهم از پله ها پایین رفتند به محض اینکه پاهایشان به پله آخر رسید آهنگی ملایم پخش شد و صدایی از پشت میکروفن گفت:
کهههههههههههههه.....................
- ۳.۴k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط