داستان کوتاه
#داستان_کوتاه
گفته بودی :
دلتنگی هایم را با قاصدک ها قسمت کنم.
تا به گوش تو برسانند
می گفتی :
قاصدکها گوش شنوا دارند،
غم هایت را در گوششان زمزمه کن
و به باد بسپار ...
و من اکنون صاحب دشتی قاصدکم
اما،
مگر تو نمی دانستی !
قاصدکهای خیس از اشک، می میرند؟
گفته بودی :
دلتنگی هایم را با قاصدک ها قسمت کنم.
تا به گوش تو برسانند
می گفتی :
قاصدکها گوش شنوا دارند،
غم هایت را در گوششان زمزمه کن
و به باد بسپار ...
و من اکنون صاحب دشتی قاصدکم
اما،
مگر تو نمی دانستی !
قاصدکهای خیس از اشک، می میرند؟
۱.۱k
۰۷ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.