اینجا همه چیز زیباست آدمک هایی چوبی آرزو های پوشالی

اینجا همه چیز زیباست ، آدمک هایی چوبی آرزو های پوشالی

اینجا پیرزنی روی صندلی های خاطره ، چشم هایش پف کرده، بس که تاب خورده در روزگاری که گذشت...

اینجا روبروی چشم های من زیر آب حوضچه ها کاغذ هایی جا مانده
شاید که کسی خاطره هایش را خیسانده و ماهی ها هر شب هر وعده شام آرزوی پرواز را روی آن پهن می کنند...

اینجا آدمک هایش قدم هایشان را نمی شمرند ، اینجا جای رهایی ست
کسی فرار زمان را نمی فهمد ، کسی ترس شاپرک را از جیغ کودکان
نمی بیند...

اینجا بی واهمه از یک گفتگوی تلخ ، نگاه ها به هم گره می خورند
صداها در هم می پیچند و گاه گاهی خنده ای از چشم ها رد می شود
ولی بی تشویش عبور می کند...

نه ترس از جا ماندن در آن نگاه را دارند و نه...

اینجا کسی به کلاغ ها ناسزا نمی گوید...

اینجا همه چیز زیباست ، سنگفرش احساسش جنس هیچ خیابانی نیست...

اینجا آدمک های عاری از احساس ، از هجوم خواستن ها نمی ترسند...

اینجا بچه ها می خندند ، گربه ها بی واهمه از خشم انسان ها دنبال خودشان می کنند...

اینجا لحظه ها جاریست ، اینجا همه چیز عالیست ، آدمکهای چوبی
آرزو ها پوشالی ولی همه چیز زیباست...
دیدگاه ها (۱۱)

آخرش ما جنگیدیم و بازی یک طرفه را باختیم. باختیم به،خوب ب...

یک جاهایی در زندگی هست که به آنها میگوییم تنگنا ...تنگنا د...

دلم نمی آید به سکوت بی انتهای دیوار های پوسیده گوش نکنم... ...

از تماشای تو قسمتهای ناقص جهان شکل می گیرد ، و من که شهر ر...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

چندپارتی

حواستان باشد !اینجا خیلی زود ، دیر می شود !جایی که همه چیز ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط