به احساس رها شدگی محض نیاز دارم به آرامشی زاییدهی سرخوش

به احساس رها شدگی محض نیاز دارم، به آرامشی زاییده‌ی سرخوشی و بی‌خبری و اهمیت ندادنِ به هیچ چیز. نیاز دارم بدون هراس و اضطراب، حوالی خودم پیله‌ای بکشم و خودم را از جهان و اتفاقات آن دور کنم. بدون نگرانی، بدون کنترل، بدون دویدن و رسیدن و جنگیدن و هدف داشتن.
نیاز دارم اهمیت ندهم به هر دغدغه‌ و مشغولیتی که هست.
باید از دویدن و دقت کردن و بیش از اندازه حساس بودن دست بردارم، کنج خلوتی قرار بگیرم، تیشه‌ای بردارم و رسوب سنگینِ اینهمه اندوه را از پیکره‌ی روانم بتراشم و آرام‌تر شوم.
نیاز دارم خودم را بردارم ببرم جایی که به هیچ چیز فکر نکند.
من این مدت بیش از توانم به همه چیز فکر کردم و فراتر از آستانه‌ی تحملم دوام آوردم. نیاز دارم زخم‌های فراوان و بازِ روانم را مرهم بگذارم و شکستگی‌های عمیقِ وجودم را ترمیم کنم و با حال مساعدتری به پیکار با زندگی برگردم، به میدان اندوه‌ها و رنج‌ها و نگرانی‌های ناشی از زیستن و فهمیدن و تلاش برای انسان خوب‌تری بودن...

#نرگس_صرافیان_طوفان

#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته
#دلتنگی
دیدگاه ها (۰)

وقتی با یکی درددل میکنی مثل اینه که بهش یه چک سفیدامضا بدون ...

عکستو گذاشتم صفحه گوشیم هر دفعه قفلش رو باز میکنم، نیم ساعت ...

*باید قهر کردنمان تازه باشد😕من خسته‌ام از قهرهای تکراریاز ای...

آدم ها تا جایشان را برایت خالی نکنند ، ارزش واقعیِ شان را نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط