مویچیرو : پدصگ خوشگل ( تو ذهنش )
مویچیرو : پدصگ خوشگل ( تو ذهنش )
سانمی : هی جوجه رنگی چرا قرمز شدی چیزی تو اتاق آسا چان دیدی ؟؟
مویچیرو : امممم چیزی نبود
سانمی : توله ثگ عنتر
مویچیرو : هعی
چند روز بعد که همه رفتن پیش کاگایا گزارش دادن ماموریت رو بعدش کاگایا دوباره بهشون مأموریت داد یه خونه بزرگگگگ وسط جنگل هست سرتاسرش رو بازه اما وسط خونه یه اتاقی هست که کلی چیز میز مهم هست که کل هاشیرا ها باید چند روز از اون خونه مراقبت کنن ولی هاشیرا ها حق ورود به اون اتاق رو ندارن گیومی یه ماموریت دیگه داشت پس نیومد
تو راه رفتن ( روز ) :
آسا : چه هوای خوبیه میتسوری : اره قبول دارم آسا : من یه نفس جداگانه دارم ماله گیاه که به تنفس اضافست ولی با شمشیر اجرا نمیشه وقتی به سنگ یا هرچیزی دست بزنی اونجا گیاه رشد میکنه مثلا الان : اون اولین بارش بود داشت تنفس گیاه رو نشونشون میداد: تنفس گیاه فرم نامشخص (😐) رویارویی گیاه رنگ چشم آسا سبز شد نفس عمیقی کشید
آسا زمین رو لمس کرد و گیاه همینجوری سبز شد هاشیرا ها : 😮 آسا : بچه ها شرمنده جلوتر میرم آسا یذره دویید جلو و همینجوری دستش رو تو هوا حرکت میداد و گیاه دور و برش سبز میشد یهو یه ۲۰ متر جلو رفت هردو دستش رو سمت آسمون گرفت یه چرخی زد و بارون گل شد ( دیگه خودتون میتونید تصور کنید که هاشیرا ها چقدر قشنگ شدن زیر اون بارون )هاشیرا ها : 🫨🤯
مویچیرو و سانمی رو آسا کراش زدن اون موقع 🗿🥺😂
میتسوری : عربده تا ناموس * چطوری اینکارو کردی جادوگر عررررررررر
آسا : وقتی تنفست همین باشه دیگه مشکلی نی لبخند (ملیح) گیو: خیلی قشنگ شد اینجا اینجا پر از علف و گل و درخت شد اون بالا که بارون داره میاد واقعا توانایی های خوبی داری
(لبخند ) ادمین : عررررررر
رنگ چشم آسا دورنگ شد یکی سبز و یکی رنگ اصلی چشم خودش
بچه ها : آسا چشمت دورنگ شده ها:
اره میدونم درست میشه خودش
اوبانای ؛ شبیه من شد بزن قدش
وقتی زدین قدش کابورامارو اومد وی دست آسا: وایییییی چه نازی تو
اوبانای : بزار بمونه اشکال نداره تا آخر راه بمونه آسا : آریگاتو کابوراماره دور گردنت میچرخید و پایین رفت رفت روی بازوت و سرش رو گذاشت رو دستت آسا؛ وایییی کابورامارو چقدر تو نازییییییی
چطور بود ؟؟
پارتای بعد خداست
سانمی : هی جوجه رنگی چرا قرمز شدی چیزی تو اتاق آسا چان دیدی ؟؟
مویچیرو : امممم چیزی نبود
سانمی : توله ثگ عنتر
مویچیرو : هعی
چند روز بعد که همه رفتن پیش کاگایا گزارش دادن ماموریت رو بعدش کاگایا دوباره بهشون مأموریت داد یه خونه بزرگگگگ وسط جنگل هست سرتاسرش رو بازه اما وسط خونه یه اتاقی هست که کلی چیز میز مهم هست که کل هاشیرا ها باید چند روز از اون خونه مراقبت کنن ولی هاشیرا ها حق ورود به اون اتاق رو ندارن گیومی یه ماموریت دیگه داشت پس نیومد
تو راه رفتن ( روز ) :
آسا : چه هوای خوبیه میتسوری : اره قبول دارم آسا : من یه نفس جداگانه دارم ماله گیاه که به تنفس اضافست ولی با شمشیر اجرا نمیشه وقتی به سنگ یا هرچیزی دست بزنی اونجا گیاه رشد میکنه مثلا الان : اون اولین بارش بود داشت تنفس گیاه رو نشونشون میداد: تنفس گیاه فرم نامشخص (😐) رویارویی گیاه رنگ چشم آسا سبز شد نفس عمیقی کشید
آسا زمین رو لمس کرد و گیاه همینجوری سبز شد هاشیرا ها : 😮 آسا : بچه ها شرمنده جلوتر میرم آسا یذره دویید جلو و همینجوری دستش رو تو هوا حرکت میداد و گیاه دور و برش سبز میشد یهو یه ۲۰ متر جلو رفت هردو دستش رو سمت آسمون گرفت یه چرخی زد و بارون گل شد ( دیگه خودتون میتونید تصور کنید که هاشیرا ها چقدر قشنگ شدن زیر اون بارون )هاشیرا ها : 🫨🤯
مویچیرو و سانمی رو آسا کراش زدن اون موقع 🗿🥺😂
میتسوری : عربده تا ناموس * چطوری اینکارو کردی جادوگر عررررررررر
آسا : وقتی تنفست همین باشه دیگه مشکلی نی لبخند (ملیح) گیو: خیلی قشنگ شد اینجا اینجا پر از علف و گل و درخت شد اون بالا که بارون داره میاد واقعا توانایی های خوبی داری
(لبخند ) ادمین : عررررررر
رنگ چشم آسا دورنگ شد یکی سبز و یکی رنگ اصلی چشم خودش
بچه ها : آسا چشمت دورنگ شده ها:
اره میدونم درست میشه خودش
اوبانای ؛ شبیه من شد بزن قدش
وقتی زدین قدش کابورامارو اومد وی دست آسا: وایییییی چه نازی تو
اوبانای : بزار بمونه اشکال نداره تا آخر راه بمونه آسا : آریگاتو کابوراماره دور گردنت میچرخید و پایین رفت رفت روی بازوت و سرش رو گذاشت رو دستت آسا؛ وایییی کابورامارو چقدر تو نازییییییی
چطور بود ؟؟
پارتای بعد خداست
۳.۶k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.