وایکیکی پارت
وایکیکی پارت11
-همه نشستن با گوشیاشون
شوگا پیام به آت«بوس میخوام»
-ات یهو میخنده
بکهیون: معلوم نیست چ گوهی باز داری میخوری🗿
آت: دارم جک میخونم
شوگا پیام به آت: من میرم تو اتاق توهم ی جوری بیا
-شوگا میره تو اتاق بکهیون
-آت پیم به یجی و قضیه رو براش تعریف میکنه
یجی: میگم آت اون ساعته که ازم برداشتیش واسه ی روز کجانن
آت: عا. تو اتاق بکهیون
یجی:برو بیارش
-آت میره تو اتاق
شوگا تا میبینتش زود میره سمتش دستاشو میزاره دور کمر آت و سرشو نزدیک آت میکنه و محکم لباشو میبوسه(اهم میخوره🗿) آت همکاری میکنه و یکم بعد جدا میشن
شوگا: بیب دلم برات خیلی تنگ شده بود🗿
آت: هوم منم
شوگا میشینه رو تخت و ات و میکشه رو پاهاش و بعد دستشو میزاره لای پای آت و همینجور میره بالا تر
آت: شوگا
شوگا: هوم
آت: خوبی
شوگا: نه بیب
شوگا بالاخره رسید به اون نقطه که آت دستشو گذاشت رو دست شوگا و مانع حرکت دست شوگا شد
آت: شوگاا الان نه
شوگا: بیب الان
شوگا دست اتو پس میزنه و شروع ب حرکت دستش میکنه
آت شروع به ناله های آروم میکنه همینجور که داره از خودش صدا تولید میکنه شوگا هم تحریک تر میشه تا شوگا آت رو میزارع رو تخت و خیمه میزنه روش نفساشون به هم میخوره فاصلشون خیلی خیلی کمه شوگا لباشو محکم میکوبه به لبای آت و شروع ب خوردنشون میکنه بعد کیس مارک های بنفش رو گردن آت میزاره همینجور که آت داره نفس نفس میزنع شوگا دستشو میکنه تو شلوار آت
شوگا: بیب چرا همکاری نمیکنی
آت: شوگا الان اصلا موقعیت خوبی نیست
شوگا ی انگشتشو میکنه توش که آت شروع به جیغ خفیف آروم میکنه دومین انگشتشم جا میده
شوگا: نمیخوای که سه تا شه
همین طور که آت داره از درد ناله میکنه قبول میکنه. شوگا همزمان که داره دست سومشم جا میده لباشو میزاره رو لبای آت و انگشتشو جا میده آت که لباش رو لبای شوگا بود ناله های خفه کننده ای میکرد
----
-بکهیون میخواد بیاد تو اتاق
یجی: بکهیوننننن(بلند)
بکهیون: بلهه
یجی: صبرر کنن
یجی بکهیون سرگرم میکنه و نمیزاره بیاد تو اتاق
-----
با اینکه شوگا هنوز سیر نبود زود کارو تموم میکنه انگشتشو در میاره آما هنوز درحال خوردن لبای اون بود بعد چند ثانیه ازش جدا میشه و بعد شروع به بوسید آت میکنه اول پیشونیش بعد لپش زاویه فکش گردنش..
شوگا: عاشقتم(با صدای خیلی سسکی)
آت: منمم(آروم)
شوگا بالاخره از رو آت بلند میشه و آت هم -خودشو جمو جور میکنه و از اتاق میاد بیرون
آت: یجی نبودد خیلی گشت تم
(بیا اینم آسمات هی میگفتین آسمات آسمات میگم من برای اسمات نوشتن ساخته نشدمم)
-همه نشستن با گوشیاشون
شوگا پیام به آت«بوس میخوام»
-ات یهو میخنده
بکهیون: معلوم نیست چ گوهی باز داری میخوری🗿
آت: دارم جک میخونم
شوگا پیام به آت: من میرم تو اتاق توهم ی جوری بیا
-شوگا میره تو اتاق بکهیون
-آت پیم به یجی و قضیه رو براش تعریف میکنه
یجی: میگم آت اون ساعته که ازم برداشتیش واسه ی روز کجانن
آت: عا. تو اتاق بکهیون
یجی:برو بیارش
-آت میره تو اتاق
شوگا تا میبینتش زود میره سمتش دستاشو میزاره دور کمر آت و سرشو نزدیک آت میکنه و محکم لباشو میبوسه(اهم میخوره🗿) آت همکاری میکنه و یکم بعد جدا میشن
شوگا: بیب دلم برات خیلی تنگ شده بود🗿
آت: هوم منم
شوگا میشینه رو تخت و ات و میکشه رو پاهاش و بعد دستشو میزاره لای پای آت و همینجور میره بالا تر
آت: شوگا
شوگا: هوم
آت: خوبی
شوگا: نه بیب
شوگا بالاخره رسید به اون نقطه که آت دستشو گذاشت رو دست شوگا و مانع حرکت دست شوگا شد
آت: شوگاا الان نه
شوگا: بیب الان
شوگا دست اتو پس میزنه و شروع ب حرکت دستش میکنه
آت شروع به ناله های آروم میکنه همینجور که داره از خودش صدا تولید میکنه شوگا هم تحریک تر میشه تا شوگا آت رو میزارع رو تخت و خیمه میزنه روش نفساشون به هم میخوره فاصلشون خیلی خیلی کمه شوگا لباشو محکم میکوبه به لبای آت و شروع ب خوردنشون میکنه بعد کیس مارک های بنفش رو گردن آت میزاره همینجور که آت داره نفس نفس میزنع شوگا دستشو میکنه تو شلوار آت
شوگا: بیب چرا همکاری نمیکنی
آت: شوگا الان اصلا موقعیت خوبی نیست
شوگا ی انگشتشو میکنه توش که آت شروع به جیغ خفیف آروم میکنه دومین انگشتشم جا میده
شوگا: نمیخوای که سه تا شه
همین طور که آت داره از درد ناله میکنه قبول میکنه. شوگا همزمان که داره دست سومشم جا میده لباشو میزاره رو لبای آت و انگشتشو جا میده آت که لباش رو لبای شوگا بود ناله های خفه کننده ای میکرد
----
-بکهیون میخواد بیاد تو اتاق
یجی: بکهیوننننن(بلند)
بکهیون: بلهه
یجی: صبرر کنن
یجی بکهیون سرگرم میکنه و نمیزاره بیاد تو اتاق
-----
با اینکه شوگا هنوز سیر نبود زود کارو تموم میکنه انگشتشو در میاره آما هنوز درحال خوردن لبای اون بود بعد چند ثانیه ازش جدا میشه و بعد شروع به بوسید آت میکنه اول پیشونیش بعد لپش زاویه فکش گردنش..
شوگا: عاشقتم(با صدای خیلی سسکی)
آت: منمم(آروم)
شوگا بالاخره از رو آت بلند میشه و آت هم -خودشو جمو جور میکنه و از اتاق میاد بیرون
آت: یجی نبودد خیلی گشت تم
(بیا اینم آسمات هی میگفتین آسمات آسمات میگم من برای اسمات نوشتن ساخته نشدمم)
- ۲.۲k
- ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط