رمان مافیاهای جذاب من ✸
رمان مافیاهای جذاب من ✸
# پارت ۱۲
ویو جیمین : با صدای اسلحه بدنم بی حس شد اون.... اون .... ه.ر.زه ... اون ( با ترس ) بالاخره مرد .... با تیری که سوهو بهش زد مرد ! وای فکر کردم ا.ت رو از دست دادم ....
جیمین : ا.ت .... حالت خوبه ( با گریه )
ا.ت : ..... ( نمیتونه حرف بزنه )
جیمین : ا.ت ... نمیتونی حرف بزنی ؟؟
ا.ت : .... ( با سرش تکون میده که نمیتونه حرف بزنه )
سوهو : جیمین ... حالتون خوبه ....چی شده ؟ چرا گریه میکنی ؟ کارمیلا که مرد ....
جیمین : ا.ت ... اون ... اون نمیتونه حرف بزنه ...
سوهو : چیییی؟خانم ا.ت ببینم بعد نمک ریختن رو زخمتون آب داغ ریختن ؟
ا.ت : ..... ( با سر میگه آره )
جیمین : میدونی چش شده ؟
سوهو : مطمئن نیستم ولی امکان داره به خاطر شکی که بهش وارد شده اینجوری شده ..... باید ببریمش بسمارستان
جیمین : او...اوکی ( ا.ت رو برای استایل بغل میکنه )
ویو جیمین : سر تا پای ا.ت خونی و زخمی بود بدنش میلرزید خیلی نگرانش بودم سریع بردیمش بیمارستان .... کارمیلا مرده بود و خب دیگه دلم آروم گرفته بود ....
.....
☆ پرش زمانی رسیدن به بیمارستان
ویو جیمین : سریع ا.ت رو بردیم داخل و چون وضعیتش وخیم بود دکتر زود اومد معاینش کرد و گفت اول باید زخماش رو پانسمان کنن و بعد بهش آرام بخش بزنن ... قرار شد یه هفته تو بیمارستان بستری شه ....
رو صندلی نشسته بودم که یکی از بادیگاردا اومد و یه کاغذ بهم داد
جیمین : ( کاغذ رو وا میکنه ) نوشته بود ( کشتینش ولی من زندم 😈 )
جیمین : اینو کی بهت داد
بادیگارد :یه آقای مرموزی بهم داد و گفت بدم به شما .....
جیمین : یعنی اون شخص کی بود ؟؟
( نویسنده : خوب کیوتای من فصل یکمون تموم شد 😊 قراره وارد فصل ۲ شیم از فردا فصل ۲ رو میزارم )
( لایک و کامنت فراموش نشه ❤ لطفا دنبالم کنین )
# پارت ۱۲
ویو جیمین : با صدای اسلحه بدنم بی حس شد اون.... اون .... ه.ر.زه ... اون ( با ترس ) بالاخره مرد .... با تیری که سوهو بهش زد مرد ! وای فکر کردم ا.ت رو از دست دادم ....
جیمین : ا.ت .... حالت خوبه ( با گریه )
ا.ت : ..... ( نمیتونه حرف بزنه )
جیمین : ا.ت ... نمیتونی حرف بزنی ؟؟
ا.ت : .... ( با سرش تکون میده که نمیتونه حرف بزنه )
سوهو : جیمین ... حالتون خوبه ....چی شده ؟ چرا گریه میکنی ؟ کارمیلا که مرد ....
جیمین : ا.ت ... اون ... اون نمیتونه حرف بزنه ...
سوهو : چیییی؟خانم ا.ت ببینم بعد نمک ریختن رو زخمتون آب داغ ریختن ؟
ا.ت : ..... ( با سر میگه آره )
جیمین : میدونی چش شده ؟
سوهو : مطمئن نیستم ولی امکان داره به خاطر شکی که بهش وارد شده اینجوری شده ..... باید ببریمش بسمارستان
جیمین : او...اوکی ( ا.ت رو برای استایل بغل میکنه )
ویو جیمین : سر تا پای ا.ت خونی و زخمی بود بدنش میلرزید خیلی نگرانش بودم سریع بردیمش بیمارستان .... کارمیلا مرده بود و خب دیگه دلم آروم گرفته بود ....
.....
☆ پرش زمانی رسیدن به بیمارستان
ویو جیمین : سریع ا.ت رو بردیم داخل و چون وضعیتش وخیم بود دکتر زود اومد معاینش کرد و گفت اول باید زخماش رو پانسمان کنن و بعد بهش آرام بخش بزنن ... قرار شد یه هفته تو بیمارستان بستری شه ....
رو صندلی نشسته بودم که یکی از بادیگاردا اومد و یه کاغذ بهم داد
جیمین : ( کاغذ رو وا میکنه ) نوشته بود ( کشتینش ولی من زندم 😈 )
جیمین : اینو کی بهت داد
بادیگارد :یه آقای مرموزی بهم داد و گفت بدم به شما .....
جیمین : یعنی اون شخص کی بود ؟؟
( نویسنده : خوب کیوتای من فصل یکمون تموم شد 😊 قراره وارد فصل ۲ شیم از فردا فصل ۲ رو میزارم )
( لایک و کامنت فراموش نشه ❤ لطفا دنبالم کنین )
۳.۶k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.