shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:۲۸
"ساعت 9:00 صبح_منطقه ی هارام"
_امروز ما کلنگ توسعه ی مجدد منطقه ی هارام رو خواهیم زد
_ارزش این منطقه بعد از توسعه قراره با گانگنام برابری کنه
(صدای تشویق)
_بسیار خب شروع کنید
+قربان یه اتفاقی افتاده (هول شده)
_باز چیشده؟
+لطفا بیاید و خودتون ببینید
از پشت میکروفون کنار میره و به سمت چاله کنار تابلو میره.
_اوه خدای من (با ترس)
×قربان اون یه جنازه ی سوختس (با ترس)
"اداره ی پلیس دمون"
همونطور که با سرعت به طرف ماشینش میرفت ادامه داد: گزارش بده
_جنازه کاملا سوخته
جنی: میشه شناساییش کرد؟
_نه متاسفانه حتی اگه پدر و مادرشم بیان شناساییش غیر ممکنه
جنی: لعنتی (عصبی)
_میگم چطوره یه افسر دیگه رو بفرستیم؟ شما با این حالتون...
جنی: اصلا حرفشم نزن
به ماشینش میرسه و درو باز میکنه.
جنی: از لوهان خبری نشد؟
_نه کاملا غیبش زده
جنی: بسیار خب...بازم سعی کن پیداش کنی
_چشم
و بعد سوار ماشینش میشه با تمام سرعت به سمت منطقه ی هارام میره
"یک ساعت بعد_کافه نامو"
پشت میز نشسته بود و منتظر سفارشش بود که احساس کرد یه چهره ی آشنا به طرفش میاد.
لیسا: اوه لوهان...تو اینجا چیکار میکنی؟ (بلند میشه)
لوهان: من زیاد میام اینجا اما اولین باره تورو اینجا میبینم
لیسا: درسته تاحالا اینجا نیومدم
لوهان با لبخند گرمی لب میزنه: پس بشین یکم باهات حرف دارم
لیسا میشینه و لوهان هم روبهروش روی صندلی میشینه.
لیسا: چیزی شده؟
لوهان: دیشب یه قتل اتفاق افتاده ازش خبر داری؟
لیسا: چی؟ قتل؟
لوهان: اوهومم تو منطقهی هارام امروز موقع کلنگ زنی یه جنازه ی سوخته پیدا کردن. بنظر میاد دیشب به قتل رسیده
لیسا: کار کیه؟ (شوکه)
لوهان: مشخص نیست. جنی بعد از اینکه فهمید اونقدر عصبی شد که بلافاصله به اونجا رفت. به احتمال زیاد کار همون قاتل باهوشمون جی کیه
لیسا: اما چطور ممکنه اون تمام دیشب خونه بود (زیر لب)
لوهان: چی گفتی؟
(اگه بچه های خوبی باشین و حمایت کنین پارت بعد یه سوپرایز براتون دارم)
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#فیک
part:۲۸
"ساعت 9:00 صبح_منطقه ی هارام"
_امروز ما کلنگ توسعه ی مجدد منطقه ی هارام رو خواهیم زد
_ارزش این منطقه بعد از توسعه قراره با گانگنام برابری کنه
(صدای تشویق)
_بسیار خب شروع کنید
+قربان یه اتفاقی افتاده (هول شده)
_باز چیشده؟
+لطفا بیاید و خودتون ببینید
از پشت میکروفون کنار میره و به سمت چاله کنار تابلو میره.
_اوه خدای من (با ترس)
×قربان اون یه جنازه ی سوختس (با ترس)
"اداره ی پلیس دمون"
همونطور که با سرعت به طرف ماشینش میرفت ادامه داد: گزارش بده
_جنازه کاملا سوخته
جنی: میشه شناساییش کرد؟
_نه متاسفانه حتی اگه پدر و مادرشم بیان شناساییش غیر ممکنه
جنی: لعنتی (عصبی)
_میگم چطوره یه افسر دیگه رو بفرستیم؟ شما با این حالتون...
جنی: اصلا حرفشم نزن
به ماشینش میرسه و درو باز میکنه.
جنی: از لوهان خبری نشد؟
_نه کاملا غیبش زده
جنی: بسیار خب...بازم سعی کن پیداش کنی
_چشم
و بعد سوار ماشینش میشه با تمام سرعت به سمت منطقه ی هارام میره
"یک ساعت بعد_کافه نامو"
پشت میز نشسته بود و منتظر سفارشش بود که احساس کرد یه چهره ی آشنا به طرفش میاد.
لیسا: اوه لوهان...تو اینجا چیکار میکنی؟ (بلند میشه)
لوهان: من زیاد میام اینجا اما اولین باره تورو اینجا میبینم
لیسا: درسته تاحالا اینجا نیومدم
لوهان با لبخند گرمی لب میزنه: پس بشین یکم باهات حرف دارم
لیسا میشینه و لوهان هم روبهروش روی صندلی میشینه.
لیسا: چیزی شده؟
لوهان: دیشب یه قتل اتفاق افتاده ازش خبر داری؟
لیسا: چی؟ قتل؟
لوهان: اوهومم تو منطقهی هارام امروز موقع کلنگ زنی یه جنازه ی سوخته پیدا کردن. بنظر میاد دیشب به قتل رسیده
لیسا: کار کیه؟ (شوکه)
لوهان: مشخص نیست. جنی بعد از اینکه فهمید اونقدر عصبی شد که بلافاصله به اونجا رفت. به احتمال زیاد کار همون قاتل باهوشمون جی کیه
لیسا: اما چطور ممکنه اون تمام دیشب خونه بود (زیر لب)
لوهان: چی گفتی؟
(اگه بچه های خوبی باشین و حمایت کنین پارت بعد یه سوپرایز براتون دارم)
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#فیک
۱۳.۲k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.