ماه روشن من پارت⁴¹
جیمین
زیر دل هلیا رو ماساژ دادم تا امد بلند شه یهو داشت میوفتاد ولی گرفتمش
-عشقم خوبی( با ترس)
+اره چیزیم نیست ددی برو بشین
-باش
هلیا رفت تو اشپز خونه تا غذا درست کنه منم رفتم تو گوشیم
هلیا
امد بلند شم پام پیچ خورد داشتم میوفتادم ولی جیمین منو گرفت رفتم تا واسه شام جاجانیمگون درست کنم که دیدم هانا امد از پشت بغلم کرد
(هانا*)
*ژنمو ژون
+جون دلم
*شام چی دالیم
+امممم خب حدس بزن
*اممممم بزال فلک کنم
+بکن
*اممممم لامیون(رامیون رو میگم)
+نچ
*خب پش چیه
+جاجانیمگون
*اخ ژوووون اخ ژووون
هانا هی بالا پایین میپرید که جیمین امد پیشمون
-عشق عمو چیکار میکنه
*هیشی عمو ژون ولی خیلی زن هوفی دالی
-معلومه اون تمام زندگی منه
*ولی اون برا منه
-نچ نچ اون برای منه چون.......
+اهمممممم عزیز زنمو برو عشقم من واسه عمو جیمین هستم عشق زنمو برو
-معلومه که واسه منه
*باش
(رفت بیرون از اشپز خونه )
+جیمین داشتی جلو بچه چی میگفتی
-میخواستم بگم تو بدنت واسه منه وهمه چیت واسه منه هوم
+معلومه تو هم واسه منی
-😈
(جیمین رفت پیش هانا)
-خب عشق عمو چیکار میکنه
* عمو ژون من مامانم برام یه بگو قشنگ خلیده میای باهم درشتش کنی
-اره عشق عمو برو بیار
جیمین
هانا رفت لگشو بیاره منم تا هانا بیاد رفتم تو گوشی دیدم کوک زنگ زد
(کوک&)
-الو سلام بانی
&الو سلام هیونگ خوبی
-اره خوبم تو خودت خوبی
&مرسی هیونگ هلی خوبه
-اره اونم خوبه دایون خوبه؟
&دایون هم خوبه راستی
-چی شده
&فردا باید بیای کمپانی
-اوک خب کاری نداری هیونگ
&نه داشی مراقب باش بای
-تو هم همینطور بای
(گوشی رو قطع کردن )
دیدم هلیا داره با یه سینی کیک و قهوه میاد
+عشق زنمو بیا ببینم کیک بخور
*باشه بزال لگوم پیدا کنم
+😂
-😂
*😂
+راستی کی بود؟
-کوک گفت فردا باید برم کمپانی نفسم
+هعیییی دلم واست تنگ میشه
هلیا امد جلوم و لبمو بوسید
منو هانا لگو هامون رو درست کردیم
شام
...........
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
خماری😂
حمایت کنید بیبی هام🍑🪐
اگه کم شد معذرت🥺🍷
شرط برای پارت بعد: 7 لایک
زیر دل هلیا رو ماساژ دادم تا امد بلند شه یهو داشت میوفتاد ولی گرفتمش
-عشقم خوبی( با ترس)
+اره چیزیم نیست ددی برو بشین
-باش
هلیا رفت تو اشپز خونه تا غذا درست کنه منم رفتم تو گوشیم
هلیا
امد بلند شم پام پیچ خورد داشتم میوفتادم ولی جیمین منو گرفت رفتم تا واسه شام جاجانیمگون درست کنم که دیدم هانا امد از پشت بغلم کرد
(هانا*)
*ژنمو ژون
+جون دلم
*شام چی دالیم
+امممم خب حدس بزن
*اممممم بزال فلک کنم
+بکن
*اممممم لامیون(رامیون رو میگم)
+نچ
*خب پش چیه
+جاجانیمگون
*اخ ژوووون اخ ژووون
هانا هی بالا پایین میپرید که جیمین امد پیشمون
-عشق عمو چیکار میکنه
*هیشی عمو ژون ولی خیلی زن هوفی دالی
-معلومه اون تمام زندگی منه
*ولی اون برا منه
-نچ نچ اون برای منه چون.......
+اهمممممم عزیز زنمو برو عشقم من واسه عمو جیمین هستم عشق زنمو برو
-معلومه که واسه منه
*باش
(رفت بیرون از اشپز خونه )
+جیمین داشتی جلو بچه چی میگفتی
-میخواستم بگم تو بدنت واسه منه وهمه چیت واسه منه هوم
+معلومه تو هم واسه منی
-😈
(جیمین رفت پیش هانا)
-خب عشق عمو چیکار میکنه
* عمو ژون من مامانم برام یه بگو قشنگ خلیده میای باهم درشتش کنی
-اره عشق عمو برو بیار
جیمین
هانا رفت لگشو بیاره منم تا هانا بیاد رفتم تو گوشی دیدم کوک زنگ زد
(کوک&)
-الو سلام بانی
&الو سلام هیونگ خوبی
-اره خوبم تو خودت خوبی
&مرسی هیونگ هلی خوبه
-اره اونم خوبه دایون خوبه؟
&دایون هم خوبه راستی
-چی شده
&فردا باید بیای کمپانی
-اوک خب کاری نداری هیونگ
&نه داشی مراقب باش بای
-تو هم همینطور بای
(گوشی رو قطع کردن )
دیدم هلیا داره با یه سینی کیک و قهوه میاد
+عشق زنمو بیا ببینم کیک بخور
*باشه بزال لگوم پیدا کنم
+😂
-😂
*😂
+راستی کی بود؟
-کوک گفت فردا باید برم کمپانی نفسم
+هعیییی دلم واست تنگ میشه
هلیا امد جلوم و لبمو بوسید
منو هانا لگو هامون رو درست کردیم
شام
...........
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
خماری😂
حمایت کنید بیبی هام🍑🪐
اگه کم شد معذرت🥺🍷
شرط برای پارت بعد: 7 لایک
۱۰.۵k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.