لونا:ب......باشه ولی انه میون نخواد مامدر ومادرش باشیم چی

لونا:ب......باشه‌ولی‌انه‌میون‌نخواد‌مامدر‌ومادرش‌باشیم‌چی
کوک:فیلن‌بیا‌ازدواج‌کنیم‌بعد‌راجبهش‌‌‌حرف‌میزنیم
کوک:لایلا‌گرنده‌یا‌بهتره‌بگم‌لی‌لونا‌افتخارمیدین‌شریک‌زندگیه‌من
بشین
لونا:بلههههههههههه(جیغ)
کوک: پس‌فرادا‌اماده‌باش‌بیام‌دنبالت‌بریم‌کا‌راشو‌بکنیم
لونا:شرمنده‌اگه‌منو‌میخوای‌‌باید‌تلاش‌کنی(خنده)
کوک:ادرس‌خونتون‌روبده
لونا:#####
کوک:اوک‌امشب‌میام‌خواستگاریت
لونا:باشه
*فلشبک‌شب*
پ.ل*بابایه‌لونا*:خب‌پسرجون‌از‌خودت‌بگو
کوک:من‌جئون‌جونگ‌کوک‌هستم‌‌امشب‌اومدم‌دختر‌زیباتونو‌اگه
اجازه بدین‌با‌خودم‌ببرم
پ.ل:اوم‌پسر‌باشخصیتی‌هستی
ولی‌بدست‌اوردن‌دختر‌من‌راحت‌نیس
کوک:هر‌شرطی‌‌بزارین‌قبول‌میکنم
پ.ل:خب‌‌اول‌بگو‌کارت‌چیه‌خونه‌داری‌اخلاقت‌چجوریه
مادر‌پدرت‌کجان‌این‌خانوم‌که‌کنارته‌با‌این‌دختر‌کوچولو‌کین
لونا:بابا*شرمندگی*
کوک:پدر‌ومادرم‌که‌عمرشونو‌دادن‌به‌شما
این‌خانمم‌خواهرمه‌اینم‌دخترشه‌
واین‌که‌شغلم‌‌رئیس‌۱۲تا‌بیمارستان
۱۸تا‌شرکت‌ساخت‌وساز‌۶۰هم‌‌‌‌درمانگاه
واینکه‌نگران‌خونه‌نباشین
پ.ل:خدا‌پدر‌مادرتو‌بیامرزه‌اخلاقت‌چجوریه
یانگوم*خواهر‌کوک*:مهربونه‌خوش‌اخلاق‌
خیلی‌‌زود‌عصبانی‌میشه‌ولی‌دست‌رو‌کسی‌بلند‌نمیکنه
پ.ل:خب‌تو‌خودت‌قانونی‌نداری‌دخترم
لونا:فقط ‌بادختر‌دیگه‌ای‌گرم‌نگیر
کوک:قبوله‌تمام‌شرطا‌قبوله
پ.ل:خودت‌قانونی‌نداری‌پسرم؟
کوک:با‌پسرایه‌دیگه‌ای‌گرم‌نگیر
لونا:قبوله
پ.ل: پس‌مبارکه
کوک:فردا‌میام‌دنبالت‌بریم‌وسایل‌عروسی‌رو‌بخریم