فرشته کوچولو من
پارت ۱۱۵
[ویو هارین ]
و با داد گفتم
هارین: مردک تن لش اگه جونت می خوای معزرت بخواه
تمام بادیگارد مرد
اسلحه کشیدن که لوکاس به افراد خودمون علامت
داد تمام افراد ما هم روشون اسلحه کشیدن
اسلحه روی مرد گرفتم
هارین: عوضی معزرت بخواه
به نفس نفس افتاده بود
وقتی چیزی نگفت یکی دیگه به پاش شلیک کردم
با التماس گفت
مین هو: بسه معزرت می خوام....نزن
به افرادش اسلحه غلاف کردن
کتم در آوردم یکی از بادیگارد ها گرفتش
نفس راحتی کشیدم
هارین: قرار داد جدید بنویس زود باش وگرنه هفت جدت نابود می کنم
با درد لنگ لنگ بلند شد
و پشت میز نشست ... یکی که انگار دستیارش بود قرار داد نوشت
عجیب بود چرا اون یکی شریک از ماشین بیرون نیومد ؟
حتی بعد از این اتفاقات هم بیرون نیومد ؟
قرار داد جلوم گذاشت
۶۰ به ۴۰ بود
حالا شد ۶۰ درصد عالی بود برای ما
اون مرد خودش امضا زد
که یهو صدای باز بست شدن در ماشین اومد
همه تگاهشون بهش دادن به جز من
وقتی متوجه شدم که اومد کنارم لب زد
جونگ کوک: این همه وحشی بازی لازم بود

ببخشید نت ندارم نمی تونم کامنت جواب بدم
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.