پارت ۱۷
به جاده خیره شده
بود...
کم کم هوا داشت سرد میشد
خیلی سردم شده بود ..
:سر...د...ه
نگاهش و از جاده گرفت و بهم نگاه کرد .. کتش و درآورد .. دادم بهم ..
-:بگیرش .. خودت و باهاش گرم کن
توی خودم جمع شدم و کت و روی خودم گذاشتم ... ولی هنوزم سردم بود ..
انگار اونم متوجه شده بود.. که هنوزم سردمه ..
-:بیا بریم عقب تا بغلت کنم گرم بشی
باشه ی گفتم و باهام از ماشین پیاده شدیم و روی صندلی عقب ماشین نشستیم ..
منو گرفت و توی بغلش گذاشت ..
و کتش اش و روی من کشید ..
سرش و توی گردنم گذاشته بود ..
یکم که گذشت .. بهش نگاه کردم .. انگار خواب بود .. خیلی ناز بود .. دلم میخواست لپش و بخورم .. ولی الان خوابه اگه بیدار بشه چی .. ولی ممکنه خوابش سنگین باشه .. ولی بازم میخوام ..
سرش و از توی گردنم درآوردم و لپش و بوسی..دم و گازش گرفتم .. اخخ خیلی حال میده
خواستم دوباره لپش و گاز بگیره که سرش و تکون داد و اشتباهی .. لبا..ش و .. بوسی..دم .. (خدا بده از این اشتباهات )
خواستم ازش جدا بشم.. که
دستش و پشتم و گذاشت و همکاری میکرد ..
اینکه خواب بود .. چطوری بیدار شد ..
اخخ.. خاک تو سرم .. بیدارش کردم .
بعد از ۶ مین ازم جداشد .
-:اومم.. خیلی خوب بود
:عههه ... مگه تو خواب نبودی
-:نه خواب نبودم .. چشمام و بسته بودم.. یعنی وقتی بخوابم منو می...بوسی..
پس دیگه همیشه خودم و به خواب میزنم
:خب .... من نمیخواستم ببو..سمت میدونی ... اتفاقی شد
منو کشید و توی بغلش گرفت ..
-: اوممم... میدونم خودم سرم و چرخوندم تا .. ببو..سیم
:یه سوال بپرسم
-:جانم بپرس
:چرا میخواستی من ببوس...مت
-:راستش خودمم نمیدونم ..ولی خب بهم احساس آرامش میده
:بو...سیدن .. دخترا .. یا .. بوسی...ن من
-: اووو .. نمیدونم .. اولین بوسم که با تو بود
: یعنی تا حالا به غیر از من کسی رو نبوس..یدی
-:نه نبو...سیدم
:خوابم میاددد
توی بغلش منو فشار داد ..
-: بخواب
سرم و به سی..نه اش تکیه دادم و .. چشمام و بستم
(۸صبح ویو جیهوپ )
با صدای پرنده ها بیدار شدم ...
صبح شده بود .. به ا.ت که توی بغلم بود .. نگاه کردم .. خیلی کیوت خوابیده بود ..
آروم روی صندلی گذاشتمش و زیر سرش بالشت گذاشتم .. و خودمم پیاده شدم تا .. برم دنبال بنزین بگردم ..
داشتم اطراف و نگاه میکردم که..
بود...
کم کم هوا داشت سرد میشد
خیلی سردم شده بود ..
:سر...د...ه
نگاهش و از جاده گرفت و بهم نگاه کرد .. کتش و درآورد .. دادم بهم ..
-:بگیرش .. خودت و باهاش گرم کن
توی خودم جمع شدم و کت و روی خودم گذاشتم ... ولی هنوزم سردم بود ..
انگار اونم متوجه شده بود.. که هنوزم سردمه ..
-:بیا بریم عقب تا بغلت کنم گرم بشی
باشه ی گفتم و باهام از ماشین پیاده شدیم و روی صندلی عقب ماشین نشستیم ..
منو گرفت و توی بغلش گذاشت ..
و کتش اش و روی من کشید ..
سرش و توی گردنم گذاشته بود ..
یکم که گذشت .. بهش نگاه کردم .. انگار خواب بود .. خیلی ناز بود .. دلم میخواست لپش و بخورم .. ولی الان خوابه اگه بیدار بشه چی .. ولی ممکنه خوابش سنگین باشه .. ولی بازم میخوام ..
سرش و از توی گردنم درآوردم و لپش و بوسی..دم و گازش گرفتم .. اخخ خیلی حال میده
خواستم دوباره لپش و گاز بگیره که سرش و تکون داد و اشتباهی .. لبا..ش و .. بوسی..دم .. (خدا بده از این اشتباهات )
خواستم ازش جدا بشم.. که
دستش و پشتم و گذاشت و همکاری میکرد ..
اینکه خواب بود .. چطوری بیدار شد ..
اخخ.. خاک تو سرم .. بیدارش کردم .
بعد از ۶ مین ازم جداشد .
-:اومم.. خیلی خوب بود
:عههه ... مگه تو خواب نبودی
-:نه خواب نبودم .. چشمام و بسته بودم.. یعنی وقتی بخوابم منو می...بوسی..
پس دیگه همیشه خودم و به خواب میزنم
:خب .... من نمیخواستم ببو..سمت میدونی ... اتفاقی شد
منو کشید و توی بغلش گرفت ..
-: اوممم... میدونم خودم سرم و چرخوندم تا .. ببو..سیم
:یه سوال بپرسم
-:جانم بپرس
:چرا میخواستی من ببوس...مت
-:راستش خودمم نمیدونم ..ولی خب بهم احساس آرامش میده
:بو...سیدن .. دخترا .. یا .. بوسی...ن من
-: اووو .. نمیدونم .. اولین بوسم که با تو بود
: یعنی تا حالا به غیر از من کسی رو نبوس..یدی
-:نه نبو...سیدم
:خوابم میاددد
توی بغلش منو فشار داد ..
-: بخواب
سرم و به سی..نه اش تکیه دادم و .. چشمام و بستم
(۸صبح ویو جیهوپ )
با صدای پرنده ها بیدار شدم ...
صبح شده بود .. به ا.ت که توی بغلم بود .. نگاه کردم .. خیلی کیوت خوابیده بود ..
آروم روی صندلی گذاشتمش و زیر سرش بالشت گذاشتم .. و خودمم پیاده شدم تا .. برم دنبال بنزین بگردم ..
داشتم اطراف و نگاه میکردم که..
- ۱۴.۱k
- ۰۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط