عشق سفید من 🤍 🐼

#پارت_نهم
شخصیت ها : هیوجین ا/ت کاملیا
خلاصه :ا/ت دختر 17 ساله با دوستش برای ادامه تحصیل به کره جنوبی اومدن
هیونجین پسر ایدلی که همه ی دخترا براش می مردن اما ا/ت نه پس هیونجین هم تصمیم گرفت اونو عاشق خودش کنه ولی.......



داشتم میرفتم که هیونجین دستمو گرفتو گفت :
اگه واقعا دوسم داری پس.... پس چرا اون شب نزاشتی ببوسمت (با بغض)
ا/ت : من تا حالا با کسی تو ی را بطه نبودم و توهم دختر های زیادی دورتن و منم ازت خوشم نمی یومد فک می کردم میخایی منو عاشق خودت کنی و بعد ولم کنی
هیونجین :درسته
ا/ت :چ... چی
هیونجین :من اولش خواشتم تو رو عاشق خودم کنم و ولت کنم بدون اینکه عاشقت شم اما... اما هرچی جلو تر می رفت من عاشقت می شدم اما تو نه
ا/ت :اون شب چرا ولم کردی اون شب اصن فک کردی شبه و معتادا تو کوچه هستن چرا تنهام گذاشتی باز خوبه هان از ره رسید وگرنه من زنده نبودم الانم اگه کارم نداری ولم کن تا برم سر کلاس


هیونجین
ا/ت خاست بره سر کلاس که کشوندمشو نشوندمش رو پام سفت کمر باریکش رو گرفتمو سرمو گذاشتم رو قفسه سینه اش و گفتم : تا من نگفتم جایی نمی ری
ا/ت :اما....
هوینجین :اما نداره اگه یه کلمه دیگه حرف بزنی می بوسمت
ا/ت :اما الان کلاس شرو میشه
هیونجین :ا/ت خودت مجبورم کردی ببوسمت
(هیونجین لباشو اروم اروم برد نز دیک ا/ت و گذاشتش رو لباش و شرو به مکیدنش کرد ا/ت هم که بدش نیومده بود همرا هیش کرد (استغفرالله 😂💔)

(3 مین بعد از هم جدا شدن.)

هیونجین :بیبی گرل لبات مزه هندونه میده منم که از خوردن هندونه سیر نمی شم
ا/ت :هیونجینننننن دیر شد راهمون نمی دن کلاس
کاملیا :ا/ت هیونجین کجایین دبیر الان نمره کم میکنه هااااا
ا/ت:وایییییییی چکار کنیم
کاملیا: فهمیدم
ا/ت :چی
هیونجین :چی
کاملیا میگیم در روی ا/ت قفل شده بود هیونجینم داشت کمک میکرد درو باز کنه حالا ا/ت برو تو دسشو یی همین کارا رو بکن منو هیونجین
میریم به معلم میگیم تا بیان کمک 😂......



لایک کنیددد ✨✨


بیب بریم پارت بدی 🍬🌼