دختر پسری تویه کافع باهم آشنا شدن پسر هروز واسه دختره گل
دختر پسری تویه کافع باهم آشنا شدن پسر هروز واسه دختره گل و یه دستبند میگرفتو همیشه اهر شب یه دوست دارم قبل خواب به دختره میگفت
تا اینکه دختر خیلی وابسته پسر شد هروز عاشقو عاشق تر میشد دختره سر یه رابطه خودشو در اختیار پسره قرار میده تا اینکه یه روز
_ دختر :سلام عشقم
+ پسر : سلام
_ خوبی نفصم چرا صدات گرفته
+ حرفتو بزن کار دارم
_ میای بریم بیرون برام بستنی بگیری آخه میدونی هوس کردم
+ ن جاییم نمیتونم بیام
_ باشه نفصم ایشالا یه روز دیگه
+ بای
_ دختر کل ذوق و شوقش از بین رفت با خودش گفت حتما از سرکار اومد خستس عیب نداره
یه هفته میگذره زنگ در خونه دختر به صدا در میاد دختر فک میکنه که عشقشه تا درو باز میکنه یه کاغذ ومیبینه کاغذو که باز میکنه یه لحظه چشاش سیاهی میره میخواد بیفته که از دیوار میگیره نیزه خونه دوباره کاغذ رو میبینع میزنع ت صورتش شاید خواب باشه میبینع ن ت کاغذ اسم عشقشو با رفیق صمیمیش چاپ شده این کاغذم یه کارت عروسی بوده دختر تصمیم میگیره به خودش برسه ولی از ت دلش داره میترکه
روز عروسی میشه دختر خیلی به خودش میرسه میره عروسی عشقشو با رفیقش و میبینع که دست های همو گرفتن عشقش هعی بوسه روی دستای رفیقش میزنع میره جلو یه قطره اشک از چشمم میاد پایین ولی زود پاک میکنه که کسی نبینه میره جلو تبریک میگه پسره میبینع دختره اومده با خودش میگه چطور به خودش رسیده حقشه بزار به عسل ( رفیق صمیمی دختره) بیشتر نزدیک شم از قصه بترکع
عروسی با هر بدی و خوبی تموم میشه شب عروسی دختر میره خونه آب میخوره میره تو اتاقش از راه پشتی پشت بوم میره بالا گوشیشو برمیداره واسه پسره ویس میگیره
_ دختر : سلام عشقم خوبی نمیدونی چقدر دوست دارم بین خودمون باشه ها خیلی خوشتیپ شده بودی مثل دیونه ها میخنده و یهو بغضش میشکنه میگه الان میدونی خانوم کوچولوت کجاست عیب بابا ت از کجا بدونی الان خانم کوچولوت رو پشت بومه میخاد بدون پله بیاد پایین فقط ارزومه واسه آخرین بار ت واسم آهنگ بخونی ت بغلت بمیرم ویس رو میفرسته
پسر : با تازه عروسش داشتن ت خیابون عکس میگیرن که صدای گوشی پسر بلند میشه میبینع ویس تا ویس باز میکنه صدای دختر و میشنوه زود میره دمه خونه دختره میبینع یه عالمه آدم جمع شدن پلیسو آمبولانس هم اومدن میبینع دختره رو پشت بومه با دو میره ت خونه رو به دختر میگه عزیزم بیا پایین باهم درستش میکنیم دختر میگه چیو میخوای درست کنی قلب شکسته منو یا رفیقمو پسره میبینع هیچ کاری نمیتونه بکنه شروع میکنه می خوندن آهنگ مورد علاقه دخترو میخونه دختر یه قدم میره عقب پسر دستشو میاره جلو میگه بیا عزیزم دختر میگه واسه من که نشد ولی بمونی براش یه قدم میره عقب و زیر پاش خالی میشه پسر اسم دخترو صدا میزنع با دو میره پایین میبینع دختر دورش پر خونه میره سر دخترو ت بغلش میگیره میگه عشقم غلط کردم جون من پاشو دختر یه لبخند میزنه چشاش به خواب ابدی میره پسره دیونه میشه میبیرنش تیمارستان دوماه میگذره پسر فک میکنه که عشقش زندست تا اینکه از دیونه خونه رفیقش میاد دنبالش میگه منو ببر پیش عشقش رفیقش میگه باشه رفیقش اینو میبره بهشت زهرا میشینه سر یه قبری پسر میگه چرا منو اینجا. آوردی منو ببر پیش عشقم رفیقش پامیشه میگه پیش عشقتی پسر تا روش برمی گردونه میبینع رو قبر اسم عشقشو نوشته
رفیقش میزنع ت صورت پسره میگه نگفتم نکن اون کارو نکن با دختره بیچاره ولی کور بودی حالا بیا نتیجه
پسر میره سر قبر دختره بغضش میشکنه میگه پاشو عشقم پاشو ببین اومدم ببین آدم شدم ببین پاشو بازم صدات کنم خانوم کوچولو
روز بعد رفیقش هرچی منتظر پسر میشن میبینن نمیاد آخر شب میشه رفیق پسره میره بهشت زهرا میبینع پسره رو قبر دختره نشسته هرچی صداش میزنه جواب نمیدی به بدنش دست میزنع میبینع بدنش سرده روی پسرو بر میگردونه میبینع چشاش بستن نفس نمیکشع میبرتش بیمارستان دکتر میاد میگه تسلیت میگم یه کاغذ و میده به رفیقش میگه این ت مشتش بود کاغذو باز میکنه میبینع نوشته رو سنگ قبرم بنویسین
( نفصش نیومد که نفصش بند اومد)
اره همینه قدر عشقاتونو بدونین💔
نمیدونم واسه کدوم گریه کنم فیلم یا متن😭
تا اینکه دختر خیلی وابسته پسر شد هروز عاشقو عاشق تر میشد دختره سر یه رابطه خودشو در اختیار پسره قرار میده تا اینکه یه روز
_ دختر :سلام عشقم
+ پسر : سلام
_ خوبی نفصم چرا صدات گرفته
+ حرفتو بزن کار دارم
_ میای بریم بیرون برام بستنی بگیری آخه میدونی هوس کردم
+ ن جاییم نمیتونم بیام
_ باشه نفصم ایشالا یه روز دیگه
+ بای
_ دختر کل ذوق و شوقش از بین رفت با خودش گفت حتما از سرکار اومد خستس عیب نداره
یه هفته میگذره زنگ در خونه دختر به صدا در میاد دختر فک میکنه که عشقشه تا درو باز میکنه یه کاغذ ومیبینه کاغذو که باز میکنه یه لحظه چشاش سیاهی میره میخواد بیفته که از دیوار میگیره نیزه خونه دوباره کاغذ رو میبینع میزنع ت صورتش شاید خواب باشه میبینع ن ت کاغذ اسم عشقشو با رفیق صمیمیش چاپ شده این کاغذم یه کارت عروسی بوده دختر تصمیم میگیره به خودش برسه ولی از ت دلش داره میترکه
روز عروسی میشه دختر خیلی به خودش میرسه میره عروسی عشقشو با رفیقش و میبینع که دست های همو گرفتن عشقش هعی بوسه روی دستای رفیقش میزنع میره جلو یه قطره اشک از چشمم میاد پایین ولی زود پاک میکنه که کسی نبینه میره جلو تبریک میگه پسره میبینع دختره اومده با خودش میگه چطور به خودش رسیده حقشه بزار به عسل ( رفیق صمیمی دختره) بیشتر نزدیک شم از قصه بترکع
عروسی با هر بدی و خوبی تموم میشه شب عروسی دختر میره خونه آب میخوره میره تو اتاقش از راه پشتی پشت بوم میره بالا گوشیشو برمیداره واسه پسره ویس میگیره
_ دختر : سلام عشقم خوبی نمیدونی چقدر دوست دارم بین خودمون باشه ها خیلی خوشتیپ شده بودی مثل دیونه ها میخنده و یهو بغضش میشکنه میگه الان میدونی خانوم کوچولوت کجاست عیب بابا ت از کجا بدونی الان خانم کوچولوت رو پشت بومه میخاد بدون پله بیاد پایین فقط ارزومه واسه آخرین بار ت واسم آهنگ بخونی ت بغلت بمیرم ویس رو میفرسته
پسر : با تازه عروسش داشتن ت خیابون عکس میگیرن که صدای گوشی پسر بلند میشه میبینع ویس تا ویس باز میکنه صدای دختر و میشنوه زود میره دمه خونه دختره میبینع یه عالمه آدم جمع شدن پلیسو آمبولانس هم اومدن میبینع دختره رو پشت بومه با دو میره ت خونه رو به دختر میگه عزیزم بیا پایین باهم درستش میکنیم دختر میگه چیو میخوای درست کنی قلب شکسته منو یا رفیقمو پسره میبینع هیچ کاری نمیتونه بکنه شروع میکنه می خوندن آهنگ مورد علاقه دخترو میخونه دختر یه قدم میره عقب پسر دستشو میاره جلو میگه بیا عزیزم دختر میگه واسه من که نشد ولی بمونی براش یه قدم میره عقب و زیر پاش خالی میشه پسر اسم دخترو صدا میزنع با دو میره پایین میبینع دختر دورش پر خونه میره سر دخترو ت بغلش میگیره میگه عشقم غلط کردم جون من پاشو دختر یه لبخند میزنه چشاش به خواب ابدی میره پسره دیونه میشه میبیرنش تیمارستان دوماه میگذره پسر فک میکنه که عشقش زندست تا اینکه از دیونه خونه رفیقش میاد دنبالش میگه منو ببر پیش عشقش رفیقش میگه باشه رفیقش اینو میبره بهشت زهرا میشینه سر یه قبری پسر میگه چرا منو اینجا. آوردی منو ببر پیش عشقم رفیقش پامیشه میگه پیش عشقتی پسر تا روش برمی گردونه میبینع رو قبر اسم عشقشو نوشته
رفیقش میزنع ت صورت پسره میگه نگفتم نکن اون کارو نکن با دختره بیچاره ولی کور بودی حالا بیا نتیجه
پسر میره سر قبر دختره بغضش میشکنه میگه پاشو عشقم پاشو ببین اومدم ببین آدم شدم ببین پاشو بازم صدات کنم خانوم کوچولو
روز بعد رفیقش هرچی منتظر پسر میشن میبینن نمیاد آخر شب میشه رفیق پسره میره بهشت زهرا میبینع پسره رو قبر دختره نشسته هرچی صداش میزنه جواب نمیدی به بدنش دست میزنع میبینع بدنش سرده روی پسرو بر میگردونه میبینع چشاش بستن نفس نمیکشع میبرتش بیمارستان دکتر میاد میگه تسلیت میگم یه کاغذ و میده به رفیقش میگه این ت مشتش بود کاغذو باز میکنه میبینع نوشته رو سنگ قبرم بنویسین
( نفصش نیومد که نفصش بند اومد)
اره همینه قدر عشقاتونو بدونین💔
نمیدونم واسه کدوم گریه کنم فیلم یا متن😭
۲۱.۵k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.