در زندگی بعدی

در زندگی بعدی،
کاش می‌شد مسیر را، وارونه طی کنم.
در آغاز، پیکری بیجان و مرده باشم و آنگاه راه آغاز شود…
در خانه‌ای از انسانهای سالمند،‌
زندگی را آغاز کنم و هر روز همه چیز، بهتر و بهتر شود.
به خاطرِ بیش از حد سالم بودن، از خانه بیرونم کنند.
بروم و حقوق بازنشستگی‌ام را جمع کنم.
و سپس، کار کردن را آغاز کنم.
روز اول،
یک ساعتِ طلایی خواهم خرید و به مهمانی و پایکوبی خواهم رفت.
سپس چهل سال پیوسته کار خواهم کرد و هر روز، جوان‌تر خواهم شد.
آنگاه، برای دبیرستان، آماده‌ام.
و سپس به دبستان می‌روم.
و آنگاه کودک می شوم و بازی می‌کنم.
هیچ مسئولیتی نخواهم داشت.
آنقدر جوان و جوان‌تر می‌شوم تا به یک نوزاد تبدیل شوم.
و آنگاه نه ماه، در محیطی زیبا و لوکس،‌ چیزی شبیه استخر، غوطه ور خواهم شد.
و سپس، با یک لحظه برانگیختگیِ شورانگیز،
زندگی را در اوج، به پایان برسانم …

👤 وودی آلن
دیدگاه ها (۳)

برای همدیگه وقت بزارین؛ ما در قبال سر رفتن حوصله ی کسانی که ...

#تصویر..#پشت_زمینه...

بهش گفتم: «می ترسم. می‌ترسم یه روزی بیاد که حضورت رو احساس ن...

آن جا یک قهوه خانه بود.اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چا...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط