shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:48
چند دقیقه بعد پلیسا از راه میرسن. یکم عجیب بود چون هیچ کس اونجا نبود اما به این موضوع اعتنایی نمیکنن و مسلح میشن، و بعد با احتیاط وارد میشن. لیسا هم همراه اونا جلو تر میره اما نمیزاره تهیونگ که برای دیدن جنی این همه هیجان و عجله داشت بیاد، چون میدونست تهیونگ حتی طاقت نداره ببینه جایی از بدن جنی خراش برداشته و بدون شک اگه کسی که جنی رو دزدیده دستگیر بشه تهیونگ زندش نمیزاره.
همه آهسته و با احتیاط جلو میرفتن. تفنگا رو آماده توی دستاشون گرفته بودن و آماده ی هر اتفاقی بودن. "هر اتفاقی به جز مرگ جنی".
با باز شدن در آهنی که به یه راهروی بزرگ ختم میشد، چشم همه به جنازه ای افتاد که سرد و بی روح روی زمین افتاده بود. جنازه ی آشنای افسر محبوبشون کیم جنی.
هیچ کس باورش نمیشد چیزی که الان میبینه واقعی باشه. از هم نیشگون میگرفتن تا مطمئن باشن که خواب نمیبینن.
لیسا: اونی (داد و بغض)
لیسا خودش رو به جنی رسوند و کنارش زانو زد، انگشتاش که بخاطر چنگ زدن به درو دیوار زخمی شده بودن رو توی دستاش گرفت و بهت زده در حالی که اشکاش باهم مسابقه میدادن به صورت سرد جنی چشم دوخت.
کم کم بجای گریه قهقه زد و میون خنده هاش لب میزد: اونی خیلی بازیگر خوبی هستی حتی منم گول زدی، اما دیگه بسه...همه ی این احمقا فکر میکنن تو مردی و دارن برات گریه میکنن، پاشو و بهشون نشون بده جنی کیم به همین سادگیا از بین نمیره پاشو
نتیجه ای نداشت. اینبار با بغض وحشتناکی لب زد: زود باش پاشو...میدونی اگه تهیونگ اوپا تورو اینجوری ببینه میمیره؟...همین الانم مثل چی نگران بود که نکنه جندوکیش زخمی یا پریشون شده باشه
از بین مأمور های پلیس دختری با موهای بلوند و پوستی سفید، به اسم رزان جلو اومد و کنار لیسا نشست.
رزان: دیگه فایده ای نداره...اون رفته
لیسا: چرت و پرت نگو اون همینجوری مارو تنها نمیزاره (داد و گریه)
رزان به سختی بغض سگی توی گلوشو قورت میده و لیسا رو توی بغلش میگیره، بعد لب میزنه: میدونم سخته اما قبول کن که اون رفته و دیگه بر نمیگرده...بهت قول میدم الان جاش خوبه و آرومه، جوری که هیچ وقت انقدر آرامش نداشته. نگاه کن چقدر راحت خوابیده
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه #عشق #استوری #عجیب #مانگا #تایپ #شخصیت #تایپ_شخصیت #ادمین #اکسپلور #دوربین_مخفی #روح #ارواح # #تی_اکس_تی
#bts #BTS #
#تب #بی_تی_اس #بلک_پینک #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
part:48
چند دقیقه بعد پلیسا از راه میرسن. یکم عجیب بود چون هیچ کس اونجا نبود اما به این موضوع اعتنایی نمیکنن و مسلح میشن، و بعد با احتیاط وارد میشن. لیسا هم همراه اونا جلو تر میره اما نمیزاره تهیونگ که برای دیدن جنی این همه هیجان و عجله داشت بیاد، چون میدونست تهیونگ حتی طاقت نداره ببینه جایی از بدن جنی خراش برداشته و بدون شک اگه کسی که جنی رو دزدیده دستگیر بشه تهیونگ زندش نمیزاره.
همه آهسته و با احتیاط جلو میرفتن. تفنگا رو آماده توی دستاشون گرفته بودن و آماده ی هر اتفاقی بودن. "هر اتفاقی به جز مرگ جنی".
با باز شدن در آهنی که به یه راهروی بزرگ ختم میشد، چشم همه به جنازه ای افتاد که سرد و بی روح روی زمین افتاده بود. جنازه ی آشنای افسر محبوبشون کیم جنی.
هیچ کس باورش نمیشد چیزی که الان میبینه واقعی باشه. از هم نیشگون میگرفتن تا مطمئن باشن که خواب نمیبینن.
لیسا: اونی (داد و بغض)
لیسا خودش رو به جنی رسوند و کنارش زانو زد، انگشتاش که بخاطر چنگ زدن به درو دیوار زخمی شده بودن رو توی دستاش گرفت و بهت زده در حالی که اشکاش باهم مسابقه میدادن به صورت سرد جنی چشم دوخت.
کم کم بجای گریه قهقه زد و میون خنده هاش لب میزد: اونی خیلی بازیگر خوبی هستی حتی منم گول زدی، اما دیگه بسه...همه ی این احمقا فکر میکنن تو مردی و دارن برات گریه میکنن، پاشو و بهشون نشون بده جنی کیم به همین سادگیا از بین نمیره پاشو
نتیجه ای نداشت. اینبار با بغض وحشتناکی لب زد: زود باش پاشو...میدونی اگه تهیونگ اوپا تورو اینجوری ببینه میمیره؟...همین الانم مثل چی نگران بود که نکنه جندوکیش زخمی یا پریشون شده باشه
از بین مأمور های پلیس دختری با موهای بلوند و پوستی سفید، به اسم رزان جلو اومد و کنار لیسا نشست.
رزان: دیگه فایده ای نداره...اون رفته
لیسا: چرت و پرت نگو اون همینجوری مارو تنها نمیزاره (داد و گریه)
رزان به سختی بغض سگی توی گلوشو قورت میده و لیسا رو توی بغلش میگیره، بعد لب میزنه: میدونم سخته اما قبول کن که اون رفته و دیگه بر نمیگرده...بهت قول میدم الان جاش خوبه و آرومه، جوری که هیچ وقت انقدر آرامش نداشته. نگاه کن چقدر راحت خوابیده
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه #عشق #استوری #عجیب #مانگا #تایپ #شخصیت #تایپ_شخصیت #ادمین #اکسپلور #دوربین_مخفی #روح #ارواح # #تی_اکس_تی
#bts #BTS #
#تب #بی_تی_اس #بلک_پینک #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
۱۴.۹k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.