shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part49
لیسا: حالا چیکار کنم؟...چی به تهیونگ بگم؟ (گریه شدید)
قطره اشکی از گوشه چشم رزان پایین میاد و فقط سکوت میکنه. فکر کردن به این که تهیونگ بعد از فهمیدن این موضوع چه حالی میشه حتی رزان سرسخت رو هم به گریه وامیداشت.
"چند دقیقه بعد_بیرون کارخونه"
لیسا و پشت سرش مامورای پلیس یکی یکی با چهره هایی که سعی داشتن چیزی رو مخفی کنن بیرون میان.
تهیونگ با دیدن لیسا بلافاصله به سمتش میره و با هیجان لب میزنه: چی شد جنی رو پیدا کردین؟ حالش خوبه؟ آسیب که ندیده؟...حتما از دست من ناراحته مگه نه؟
لیسا سرش رو بالا میاره و با لبخند تلخی در جواب سوالات پی در پی تهیونگ میگه: آره پیداش کردیم...و خیالت راحت اون از دستت ناراحت نیست
تهیونگ سرش رو دور و بر میچرخونه و وقتی جنی رو نمیبینه رو به لیسا میگه: الان کجاس؟
لیسا: اون جای خیلی خوبیه...دیگه هیچ کس نمیتونه اذیتش کنه یا بهش آسیب بزنه (لبخند تلخ و بغض)
وقتی به چهره ی لیسا دقت میکنه متوجه رگای چشمش میشه که به خاطر گریه زیاد بیرون زدن و چشماش رو کاسه خون کردن.
چهره ی لیسا و لبخند تلخش تهیونگ رو به شدت میترسونه.
تهیونگ: چی شده؟ (شوکه)
لیسا که دیگه نمیتونست اشکاش رو نگه داره آروم شروع به گریه میکنه.
بلافاصله چشم تهیونگ به تخت آمبولانسی میوفته که جسدی رو با پارچه ی سفید حمل میکنه و بیرون میاد. بهت زده به سختی سمتش میره. دست و پاهاش عین پیرمردای 90 ساله میلرزید، در همین حین دستای لرزونش رو به سمت پارچه ی سفید میبره و کنارش میزنه.
با دیدن چهره ی بی روح جنی پاهاش قفل میشه و صدای ضربان قلبش پایین میاد اما دستاش هنوز میلرزید.
با دستای لرزونش دستای جنی رو میگیره. دستاش دیگه اون گرمای همیشگی که قلب سرد و یخی تهیونگ رو آب میکرد نداشت، سرد بود، خیلی سرد. و چشماشو که کل زندگی اون مرد بهشون وصل بود بسته بود، برای همیشه.
کل زندگی تهیونگ توی یک ثانیه نابود شد. دستای سرد جنی رو نوازش کرد و آروم براش اشک ریخت.
هر قطره اشکی که روی صورتش میریخت پوست تهیونگ رو میسوزوند و اما متوقف نمیشدن. با داد اسم جنی رو صدا میزد. درسته تهیونگ داشت ذره ذره میسوخت و آب میشد.
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
part49
لیسا: حالا چیکار کنم؟...چی به تهیونگ بگم؟ (گریه شدید)
قطره اشکی از گوشه چشم رزان پایین میاد و فقط سکوت میکنه. فکر کردن به این که تهیونگ بعد از فهمیدن این موضوع چه حالی میشه حتی رزان سرسخت رو هم به گریه وامیداشت.
"چند دقیقه بعد_بیرون کارخونه"
لیسا و پشت سرش مامورای پلیس یکی یکی با چهره هایی که سعی داشتن چیزی رو مخفی کنن بیرون میان.
تهیونگ با دیدن لیسا بلافاصله به سمتش میره و با هیجان لب میزنه: چی شد جنی رو پیدا کردین؟ حالش خوبه؟ آسیب که ندیده؟...حتما از دست من ناراحته مگه نه؟
لیسا سرش رو بالا میاره و با لبخند تلخی در جواب سوالات پی در پی تهیونگ میگه: آره پیداش کردیم...و خیالت راحت اون از دستت ناراحت نیست
تهیونگ سرش رو دور و بر میچرخونه و وقتی جنی رو نمیبینه رو به لیسا میگه: الان کجاس؟
لیسا: اون جای خیلی خوبیه...دیگه هیچ کس نمیتونه اذیتش کنه یا بهش آسیب بزنه (لبخند تلخ و بغض)
وقتی به چهره ی لیسا دقت میکنه متوجه رگای چشمش میشه که به خاطر گریه زیاد بیرون زدن و چشماش رو کاسه خون کردن.
چهره ی لیسا و لبخند تلخش تهیونگ رو به شدت میترسونه.
تهیونگ: چی شده؟ (شوکه)
لیسا که دیگه نمیتونست اشکاش رو نگه داره آروم شروع به گریه میکنه.
بلافاصله چشم تهیونگ به تخت آمبولانسی میوفته که جسدی رو با پارچه ی سفید حمل میکنه و بیرون میاد. بهت زده به سختی سمتش میره. دست و پاهاش عین پیرمردای 90 ساله میلرزید، در همین حین دستای لرزونش رو به سمت پارچه ی سفید میبره و کنارش میزنه.
با دیدن چهره ی بی روح جنی پاهاش قفل میشه و صدای ضربان قلبش پایین میاد اما دستاش هنوز میلرزید.
با دستای لرزونش دستای جنی رو میگیره. دستاش دیگه اون گرمای همیشگی که قلب سرد و یخی تهیونگ رو آب میکرد نداشت، سرد بود، خیلی سرد. و چشماشو که کل زندگی اون مرد بهشون وصل بود بسته بود، برای همیشه.
کل زندگی تهیونگ توی یک ثانیه نابود شد. دستای سرد جنی رو نوازش کرد و آروم براش اشک ریخت.
هر قطره اشکی که روی صورتش میریخت پوست تهیونگ رو میسوزوند و اما متوقف نمیشدن. با داد اسم جنی رو صدا میزد. درسته تهیونگ داشت ذره ذره میسوخت و آب میشد.
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
۱۹.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.