چشم هایی شبیه زمرد
پارت ۱۵
از زبان تیلز
با بچه ای خوبی هم سفر شدم
شدو یکم عصبی بعضی وقتا غر میزنه
بلیز ساکته
سیلور بعضی وقتا زیاد حرف میزنه بعضی وقتا یه چوری ساکته انگار مرده فاصلشم با کریم حفظ میکنه
سونیک هم...ام..یه روانی کل مسیر اینو واونو ازیت میکرد
سونیک: بسه دیگه ..خسته شدم
شدو: راه بیا
سیلور: واقعا خسته شدی ؟
سونیک: منم اگر یه قدرت عجیب غریب مثل تو داشتم وکل مسیر تو هوا شناور بودم وحتی یه قدم برنمیداشتم نه خسته نبودم
من: حالا که چیزی نشده فقط از پنچ وشش تا کوه اومدی بالا!🙂
سونیک: میگم این کوه آخره دیگه ؟
همه: آره
سونیک: نرسیدیم؟
بلیز: نه
" ده دقیقه بعد"
سونیک: نرسیدیم
من: خفه شو دهنت ببند
کریم: تیلز( باذوق)🤩
من: بله؟
کریم: تو بلد بودی فحشم بدی ؟
من: من کی فحش دادم؟
سونیک: به من گفتی خفه شو
شدو: خفه شو فحش نیست
سونیک: هست
شدو: نیست
سونیک: هست
شدو: نیست
بلیز: یا می بندید یا از همین کوه پروتون میکنم پایین
سیلور: میگم بیاد تو اون غاره استراحت کنیم
سیلور اینو میگه وبه یه غار یکم اون طرف تر اشاره میکنه
شدو: فکر خوبیه
از زبان بلیز
به پیشنهاد سیلور رفتیم توی یه غار
بابا پشمام ...
این غاره از خونه من بزرگ تره ...
شدو: قصر اینقدر بزرگ نبود
کریم: خیلی سرده
من: جدی؟
اینو گفتم وبرای بچه ها آتیش روشن کردم
کریم وتیلز: 😲
شدو:🤨
سیلور:🧐😕😲
سونیک:( به افق خیره میشود) وای چه پروانه قشنگی
کریم: کارت عالی بود ..تو آتیش روشن کردی
سونیک:( همچنان به افق خیره میشود) اون ابره شکل چیلی داگ
از زبان شدو
الان یه نیم ساعتی هست که تو این غاریم دور آتیشی که بلیز روشن کرده بود نشستیم
کریم خسته بود توی بغل تیلز خوابش رفت
سونیک نشسته بود با انگشتاش رو زمین نقاشی میکشید
بلیز....صبر کن...وایسا..وایسا..ببینم
این چرا زیر زیرکی به سیلور نگاه میکنه ...
ها..چرا ؟
وایسا..بیشتر وایسا..سیلور چرا زیر زیرکی بع بلیز نگا میکنه...
چی شد؟
( هیچی نشده فقط عاشق شدم همین😎)
توی این فکرا بودم که یه صدای اومد
؟؟؟ کی جرعت کرده پاشو توی قلمرو من بزاره؟؟
ادامه دارد....
میدونم خیلی بده..
راستی بنظرتون ناشناس کیه؟.
از زبان تیلز
با بچه ای خوبی هم سفر شدم
شدو یکم عصبی بعضی وقتا غر میزنه
بلیز ساکته
سیلور بعضی وقتا زیاد حرف میزنه بعضی وقتا یه چوری ساکته انگار مرده فاصلشم با کریم حفظ میکنه
سونیک هم...ام..یه روانی کل مسیر اینو واونو ازیت میکرد
سونیک: بسه دیگه ..خسته شدم
شدو: راه بیا
سیلور: واقعا خسته شدی ؟
سونیک: منم اگر یه قدرت عجیب غریب مثل تو داشتم وکل مسیر تو هوا شناور بودم وحتی یه قدم برنمیداشتم نه خسته نبودم
من: حالا که چیزی نشده فقط از پنچ وشش تا کوه اومدی بالا!🙂
سونیک: میگم این کوه آخره دیگه ؟
همه: آره
سونیک: نرسیدیم؟
بلیز: نه
" ده دقیقه بعد"
سونیک: نرسیدیم
من: خفه شو دهنت ببند
کریم: تیلز( باذوق)🤩
من: بله؟
کریم: تو بلد بودی فحشم بدی ؟
من: من کی فحش دادم؟
سونیک: به من گفتی خفه شو
شدو: خفه شو فحش نیست
سونیک: هست
شدو: نیست
سونیک: هست
شدو: نیست
بلیز: یا می بندید یا از همین کوه پروتون میکنم پایین
سیلور: میگم بیاد تو اون غاره استراحت کنیم
سیلور اینو میگه وبه یه غار یکم اون طرف تر اشاره میکنه
شدو: فکر خوبیه
از زبان بلیز
به پیشنهاد سیلور رفتیم توی یه غار
بابا پشمام ...
این غاره از خونه من بزرگ تره ...
شدو: قصر اینقدر بزرگ نبود
کریم: خیلی سرده
من: جدی؟
اینو گفتم وبرای بچه ها آتیش روشن کردم
کریم وتیلز: 😲
شدو:🤨
سیلور:🧐😕😲
سونیک:( به افق خیره میشود) وای چه پروانه قشنگی
کریم: کارت عالی بود ..تو آتیش روشن کردی
سونیک:( همچنان به افق خیره میشود) اون ابره شکل چیلی داگ
از زبان شدو
الان یه نیم ساعتی هست که تو این غاریم دور آتیشی که بلیز روشن کرده بود نشستیم
کریم خسته بود توی بغل تیلز خوابش رفت
سونیک نشسته بود با انگشتاش رو زمین نقاشی میکشید
بلیز....صبر کن...وایسا..وایسا..ببینم
این چرا زیر زیرکی به سیلور نگاه میکنه ...
ها..چرا ؟
وایسا..بیشتر وایسا..سیلور چرا زیر زیرکی بع بلیز نگا میکنه...
چی شد؟
( هیچی نشده فقط عاشق شدم همین😎)
توی این فکرا بودم که یه صدای اومد
؟؟؟ کی جرعت کرده پاشو توی قلمرو من بزاره؟؟
ادامه دارد....
میدونم خیلی بده..
راستی بنظرتون ناشناس کیه؟.
- ۲.۲k
- ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط