چشمانم مثل این خیابان

چشمانم مثل این خیابان
در هوای پاییزی
خیس است
نگاهم بازتاب حس غریبی ست
که نبودنت را فریاد میزند
و گاه مثل برگهای خشک
از نگاه عابران می افتد
شرم دارد از خیره شدن
به سنگفرش‌ هایی که زیر پاهای من
له میشوند
ولی به تو نمی‌رسند
دیدگاه ها (۱)

به فاخته ایمی اندیشم که آشنای من بود اماراه گم کرد و سر زده ...

نهایتاً دل به راهی میرسد که دو راه بیشتر ندارد: یا باید خون ...

شبتون و خوابتون گل

یکیو داشته باشی اینجوری گووشتو بخورهههه 😋😋😋😋

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط