آمبولانس پشت دربیهوده جیغ می کشد

آمبولانس پشت دربیهوده جیغ می کشد . . . .


من ,


خون تمام کرده ام . . . .


از آغاز رفتنت ,


به انتها رسیده ام بانو . . . .


نبودنت مرا خودکشی کرده است . . . .


که زندگی ،


در هوایی که پس نمی دهد تو را به من ،


به درد لای جرز می خورد وبس بانوی من . . . .
دیدگاه ها (۵)

عاشق نیستم ،شاعرم . . . .فقط نمی دانم چرا وقتِ نوشتن از تو ,...

دلنوشته هایم ،سوء هاضمه گرفته اند . . .لاغر شده اند ، نای گف...

کبریـتهـای سـوختـه هـم ،روزی درخت های شادابی بوده اند . . .م...

بعضـی از شــب ها ,طعـم نـاب زهــر مار می دهنــد . . . .تلـــ...

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

عشق غیر منتظره پارت 12

پارت : ۱۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط