حاما بخونید و نظرتون رو ت کامنت بگین
حاماً بخونید و نظرتون رو ت. کامنت بگین
خب بچه ها من میخوام یه چیزی از سر تجربه بگم البته کوتاه میگم چون بیرونم
خب ببینید اینکه طرف روانی. یا بیمار باشه
آدما اینطورین آخی گناه دارهدتیشالا خوب شه خب
ولی من یه رفیق داشتم خب...
اینطوری بود که به روانی بودنش افتخار میکرد
بهش میگفتی روانی از خوشحالی بال در میاورد همین رفتارش باعث شد همه رفیقاش ازش دور شن خب
این آدم روانی اومد به من گفت جنده چیزی بهش نگفتم در صورتی که خودش تو یه گپ خارجی وو تلگرام بود بعد دوست پسر هم داشته و حتی با پسرای خارجی چت میکرد و (اینایی که دارم میگم واسه خرداد ماه امساله)
خب امتحانات کلاً اینطوریه که میدی بر میگردی خونه دیگه تو دوران خرداد
از زمانی که پاشو میزاشت تو مدرسه هی میگفت
آره امروز یه پسر روسی بهم پیام داد بعد یه پسر کره ای بهم پیام داد ازم عکس میخواست بعد میگفت که فلانی اهل مالزی بود و... کلاً... کلاً ذهن مریضی داشت و هم زمان دوست پسر هم داشت یعنی رل هم داره
بعد یه روز منو بابام باهم بحثمون شد بابام گوشیمو گرفت یه 1 ساعت کنار خودش و اینا بعد داشت میرفت تو واتساپم که کارای تجاریشو انجام بده بعد پیام میده میگه پارمیس واست یه پسره رو جور کردم
بعد پارمیس رو جدا نوشته بود و جور کردم و جدا بعد بابام بهش پیام میده میگه
من بابای پارمیسم
گوشی پارمیس دست منه
اگه بفهمم یک بار دیگه شماره پارمیس رو به کسی دادی این دفعه دوباره مجبورم مثل دفعه قبل با مدیر و پدرت در میون بزارم
(راستشو بخواین اصلاً برام نیست پستم رو ببینه یا نه دیگه از همه جهت به چپمه)
ما یه بار باهم داشتیم حرف میزدیم البته اشتباه از من بود اون زمان دختره اومد پیام داد و با فحش باهم حرف میزدیم +۱۸ بعد بابام میره تو واتساپمن تا کارای تجاریش رو انجام بده بعد تو مدرسه ما رو خواهر برادر خطاب میکردن بعد منم اسمشو نوشتم my brothr با فونت البته
بعد. بابام فکر میکنه پسر میره کل پیامشو میخونه و بعد میره به مدیر میگه بعد میگه این دختر هم روانیه.. هم ضرر داره نمیخوام که با پارمیس رفیق باشه میگه پیام های خیلی زشتی دادن
بعد مدیر زنگ میزنه به مادر و پدرش (اینو جا نزارم که مادر پدرش تز هم دیگه طلاق گرفتن و پدر واقعاً با فرهنگی داره یعنی بچه پیش پدرش بزرگ میشد.... عسل بود عسلللل)
و اینکه مادر خود دختره تو خونه به دختره فاک نشون میداد و کلاً مسخره بازییی خب
پدرش چون شغل اجتماعی ای داری به خاطر همین واقعاً آدم با درک و منطقیه
بعد من داشتم اون زمان از گریه غش میکردم و بابام به باباش زنگ زد و قضیه حل شد ولی مادرش نزاشت ما باهم رفیق باشیم که آخرشم شدیم (که ای کاش نمیشدیم)
آره دیگه و شاید از اول سال تا خرداد ماه باهم دو ماه رفیق بوده باشیم ادامه داره..
خب بچه ها من میخوام یه چیزی از سر تجربه بگم البته کوتاه میگم چون بیرونم
خب ببینید اینکه طرف روانی. یا بیمار باشه
آدما اینطورین آخی گناه دارهدتیشالا خوب شه خب
ولی من یه رفیق داشتم خب...
اینطوری بود که به روانی بودنش افتخار میکرد
بهش میگفتی روانی از خوشحالی بال در میاورد همین رفتارش باعث شد همه رفیقاش ازش دور شن خب
این آدم روانی اومد به من گفت جنده چیزی بهش نگفتم در صورتی که خودش تو یه گپ خارجی وو تلگرام بود بعد دوست پسر هم داشته و حتی با پسرای خارجی چت میکرد و (اینایی که دارم میگم واسه خرداد ماه امساله)
خب امتحانات کلاً اینطوریه که میدی بر میگردی خونه دیگه تو دوران خرداد
از زمانی که پاشو میزاشت تو مدرسه هی میگفت
آره امروز یه پسر روسی بهم پیام داد بعد یه پسر کره ای بهم پیام داد ازم عکس میخواست بعد میگفت که فلانی اهل مالزی بود و... کلاً... کلاً ذهن مریضی داشت و هم زمان دوست پسر هم داشت یعنی رل هم داره
بعد یه روز منو بابام باهم بحثمون شد بابام گوشیمو گرفت یه 1 ساعت کنار خودش و اینا بعد داشت میرفت تو واتساپم که کارای تجاریشو انجام بده بعد پیام میده میگه پارمیس واست یه پسره رو جور کردم
بعد پارمیس رو جدا نوشته بود و جور کردم و جدا بعد بابام بهش پیام میده میگه
من بابای پارمیسم
گوشی پارمیس دست منه
اگه بفهمم یک بار دیگه شماره پارمیس رو به کسی دادی این دفعه دوباره مجبورم مثل دفعه قبل با مدیر و پدرت در میون بزارم
(راستشو بخواین اصلاً برام نیست پستم رو ببینه یا نه دیگه از همه جهت به چپمه)
ما یه بار باهم داشتیم حرف میزدیم البته اشتباه از من بود اون زمان دختره اومد پیام داد و با فحش باهم حرف میزدیم +۱۸ بعد بابام میره تو واتساپمن تا کارای تجاریش رو انجام بده بعد تو مدرسه ما رو خواهر برادر خطاب میکردن بعد منم اسمشو نوشتم my brothr با فونت البته
بعد. بابام فکر میکنه پسر میره کل پیامشو میخونه و بعد میره به مدیر میگه بعد میگه این دختر هم روانیه.. هم ضرر داره نمیخوام که با پارمیس رفیق باشه میگه پیام های خیلی زشتی دادن
بعد مدیر زنگ میزنه به مادر و پدرش (اینو جا نزارم که مادر پدرش تز هم دیگه طلاق گرفتن و پدر واقعاً با فرهنگی داره یعنی بچه پیش پدرش بزرگ میشد.... عسل بود عسلللل)
و اینکه مادر خود دختره تو خونه به دختره فاک نشون میداد و کلاً مسخره بازییی خب
پدرش چون شغل اجتماعی ای داری به خاطر همین واقعاً آدم با درک و منطقیه
بعد من داشتم اون زمان از گریه غش میکردم و بابام به باباش زنگ زد و قضیه حل شد ولی مادرش نزاشت ما باهم رفیق باشیم که آخرشم شدیم (که ای کاش نمیشدیم)
آره دیگه و شاید از اول سال تا خرداد ماه باهم دو ماه رفیق بوده باشیم ادامه داره..
- ۳.۷k
- ۱۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط