پـارت ④③
پـارت ④③
رهـام٭
بالاخره شد آره میدونستم این ترنمه میدونستم😎
ههههه آخی دوستاش بدویین ببرینش بیمارستان تا بیشتر از این کف بالا
نیاورده
خیلی آسون بود برای اینکه بفهمم این واقعا یه دختره و این دختر واقعا ترنمه.
از اندام ظریفش که قشنگ معلومه دختره
ظرافتی که تو پوست و دستش هست هم تو پسرا پیدا نمیشه
و آهنگاشم که برام خونده بود
آهنگاش ،صداش
وای صداش قبلا صداش برام یه لالایی بود
لالایی که مادرمم هیچوقت برام نخونده بود
من این دختر و دوست داشتم خیلی هم دوست داشتم
اما من یه دیوونه یه آدم روانییم
اما این دفعه دیگه ازت نمیگذرم این دفعــه مال خودم میکنمت.
راوی٭
اینجا یکی به فکر اینکه این تن بیجون که داره میلرزه آیا واقعا عشقشـه؟
یکی به اینکه اون دختر و برای خودش کنه...
چندنفر به فکر جون دوستشون..
و ترنم به فکر مسابقه ای که خرابش کرده....
ناشناس٭
-رسیدی اونجا؟
ناشناس:بعله الان منتظرم بیاد بیرون
-خیلی خب میدونی که باید چیکار کنی؟
ناشناس:بله قربان نگران نباشین حواسم هست
-حواست باشه من به تو اطمینان دارم پس کارتو مثل همیشه درست انجام بده
ناشناس:حتـما مطمعن باشین مثل همیشه انجام میشه
گوشیو قطع کردم و فکر کردم به کاری که باید انجام بشه
امیدوارم این موضوع هم مثل موضوع های دیگه درسـت بشه
و پروندش بسته بشه.
رفتم و از رو چوب لباسی کتم و برداشتم و رفتم به سمت خونه.
پارت ویژه نداریم.
ببخشید این پارت کم بود این و میخواستم بزارم واسه پارت ویژه ولی خب چون زیاد میشد نشد.
لایک و کامنت فراموش نشه.
رهـام٭
بالاخره شد آره میدونستم این ترنمه میدونستم😎
ههههه آخی دوستاش بدویین ببرینش بیمارستان تا بیشتر از این کف بالا
نیاورده
خیلی آسون بود برای اینکه بفهمم این واقعا یه دختره و این دختر واقعا ترنمه.
از اندام ظریفش که قشنگ معلومه دختره
ظرافتی که تو پوست و دستش هست هم تو پسرا پیدا نمیشه
و آهنگاشم که برام خونده بود
آهنگاش ،صداش
وای صداش قبلا صداش برام یه لالایی بود
لالایی که مادرمم هیچوقت برام نخونده بود
من این دختر و دوست داشتم خیلی هم دوست داشتم
اما من یه دیوونه یه آدم روانییم
اما این دفعه دیگه ازت نمیگذرم این دفعــه مال خودم میکنمت.
راوی٭
اینجا یکی به فکر اینکه این تن بیجون که داره میلرزه آیا واقعا عشقشـه؟
یکی به اینکه اون دختر و برای خودش کنه...
چندنفر به فکر جون دوستشون..
و ترنم به فکر مسابقه ای که خرابش کرده....
ناشناس٭
-رسیدی اونجا؟
ناشناس:بعله الان منتظرم بیاد بیرون
-خیلی خب میدونی که باید چیکار کنی؟
ناشناس:بله قربان نگران نباشین حواسم هست
-حواست باشه من به تو اطمینان دارم پس کارتو مثل همیشه درست انجام بده
ناشناس:حتـما مطمعن باشین مثل همیشه انجام میشه
گوشیو قطع کردم و فکر کردم به کاری که باید انجام بشه
امیدوارم این موضوع هم مثل موضوع های دیگه درسـت بشه
و پروندش بسته بشه.
رفتم و از رو چوب لباسی کتم و برداشتم و رفتم به سمت خونه.
پارت ویژه نداریم.
ببخشید این پارت کم بود این و میخواستم بزارم واسه پارت ویژه ولی خب چون زیاد میشد نشد.
لایک و کامنت فراموش نشه.
۱۱.۳k
۰۹ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.