هیچوقت بهترین دوست کسی نبوده ام

هیچوقت بهترین دوستِ کسی نبوده ام..
حتی بهترین دوستِ بهترین دوستانم..
با مزه نیستم جوری که دل و روده تان به هم بپیچد و وقتی نیستم بگید جای فلانی خالی اگر بود چقد خوش میگذشت
آنقدری کتاب نخوانده‌ام، سفر نرفته‌ام، تجربه های جالب انگیز نداشته‌ام.
یا موسیقی شناس نبوده ام که بشود باهام حرف های این شکلی زد.

لحنم، قیافه ام، لباس هایی که میپوشم خیلی معمولی هستند.
هیچ ایده‌ای برای نجات دنیا ندارم!
خیال پردازِ خوبی نیستم .

مدتی است اصرار به هیچ چیز ندارم، اصراری به برآورده شدن خواسته هایم ندارم .
اصراری ندارم اگر خیلی دلتنگش میشوم خیلی دلتنگم شود!
اگر دوستش دارم ، دوستم داشته باشد.. اصراری ندارم به غافل گیر شدن.
من معمولیَم و معمولی بودن اصلا هم غمگین نیست به نظرم .
معمولی بودن فقط خیلی معمولی است .. معمولی بودن شاید همان دلیلی است که باعث میشود بهترین دوست کسی نباشم .
کسی که وقتی از هم پاشیده‌ای بهش زنگ بزنی و بگی بیا جمعم کن.
شاید این معمولی بودنم خوب باشد برای بقیه.
یکجوری که جای خالی‌ام نه به چشمشان بیاید نه هیچ دردی بپیچد توی دلشان
دیدگاه ها (۱)

سمبوسه ی داغ کنار خیابانسس قرمزِ بیرون زده از گوشه ی لب هایش...

چشمم را که،باز کردمدیدم ۱۲سال به یک چشم بهم زدن تمام شد…!و م...

دیشب با خدا دعوایم شدبا هم قهر کردیمفکر کردم دیگر مرا دوست ن...

دختر کوچولوی تناسخ یافته من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط