(تک پارتی)
(تک پارتی)
وقتی باهاش قهر میکنی
ساعت حدود ۱۲شب تو و کوک از مهمونی میاین خونه
با اخم میری اتاقت لباستو عوض میکنی و میای رو مبل میشینی
(کوک متوجه عصبانی بودنت میشه)
کوک: چاگی باهام قهری؟
«جوابشو ندادی»
کوک: حداقل بگو برای چی عصبانی هستی
ا/ت: خودت هم میدونی چقدر بدم میاد ولی هرموقع انجامش میدی
کوک: کدوم کارو میگی ا/ت؟
ا/ت: خودت رو به اون راه نزن جونگ کوک
کوک: تو الان اسممو گفتی؟ مگه همیشه نمیگفتی بیبی بوی
ا/ت: خب هرچی، میدونی که چقدر بدم میاد
هر موقع میریم مهمونی تو با همه گرم میگیری
کوک: اها........ واسه همین این رفتارارو میکنی
با اخم سرتو برمیگردونی
کوک: خب..... من واقعا معزرت میخوام...... میدونی که دوست ندارم ناراحتت کنم
جوابی ندادی ساکت موندی و یهو...... دیدی که جونگ کوک بغض کرده
سعی کردی توجه نکنی ولی بی فایده بود
بلند شدی رفتی سمتش و لباتو محکم کبندی به لبای کوک
کوک: منو بخشیدی؟؟؟؟
ا/ت: نمیدونم..... فک کنم اره!
بهت خیره میشه
ا/ت: چیه؟ چی میخوای؟
کوک: بغل
ا/ت: ایشششش بیا اینجا ببینم بیبی بوی
وقتی باهاش قهر میکنی
ساعت حدود ۱۲شب تو و کوک از مهمونی میاین خونه
با اخم میری اتاقت لباستو عوض میکنی و میای رو مبل میشینی
(کوک متوجه عصبانی بودنت میشه)
کوک: چاگی باهام قهری؟
«جوابشو ندادی»
کوک: حداقل بگو برای چی عصبانی هستی
ا/ت: خودت هم میدونی چقدر بدم میاد ولی هرموقع انجامش میدی
کوک: کدوم کارو میگی ا/ت؟
ا/ت: خودت رو به اون راه نزن جونگ کوک
کوک: تو الان اسممو گفتی؟ مگه همیشه نمیگفتی بیبی بوی
ا/ت: خب هرچی، میدونی که چقدر بدم میاد
هر موقع میریم مهمونی تو با همه گرم میگیری
کوک: اها........ واسه همین این رفتارارو میکنی
با اخم سرتو برمیگردونی
کوک: خب..... من واقعا معزرت میخوام...... میدونی که دوست ندارم ناراحتت کنم
جوابی ندادی ساکت موندی و یهو...... دیدی که جونگ کوک بغض کرده
سعی کردی توجه نکنی ولی بی فایده بود
بلند شدی رفتی سمتش و لباتو محکم کبندی به لبای کوک
کوک: منو بخشیدی؟؟؟؟
ا/ت: نمیدونم..... فک کنم اره!
بهت خیره میشه
ا/ت: چیه؟ چی میخوای؟
کوک: بغل
ا/ت: ایشششش بیا اینجا ببینم بیبی بوی
۹۲.۳k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.