ߊ حܢܚߊ ܢܚ ܩࡅ߭ ܢ ܝ ߊ ࡅ࡙ ࡅ߳ࡐ
#ߊحܢܚߊܢܚ_ܩࡅ߭_ܢܝߊࡅ࡙_ࡅ߳ࡐ
Part2
ویو جیمین:
دست گل بزرگی گرفتم و رفتم سمت آپارتمانی که برای جاسو(من درآوردی😂)گرفتم رفتم
پنجره ی خونه(طبقه ی۱۲)رو به دریا بود و جاسو از این جور خونه ها خیلی دوست داشت
ماشین رو روشن کردم و به سمت خونه اش رفتم(ماشینش توی واقعیتم لامبورگینی هست هم توی فیک دیگه خودتون تصور کنین همچین کسی عاشقتون باشه🙊)
کلید یدکی خونه رو داشتم پس لازم نبود در بزنم
وارد خونه شدم که با صحنه ی خیلی بدی مواجه شدم
+هان جوساااااا
داشت با یه پسر دیگه کی*س(ماچ😜)میرفت
دست گل از دستم افتاد
بدو بدو از کوچه بیرون اومدم
حالم خیلی خراب بود(فکر کنم عادیه ها🤓)
انقدر حالم بد بود فقط داشتم راه میرفتم موقعی که به خودم اومدم دیدم توی یه خیابون خلوتم حالم خیلییییی بدددد بود حال فهمیدن اینجا کجاس رو ندارم:)
نشستم یه گوشه و گذاشتم احساسات فا*کیم بهم غلبه کنه
سر هودی مو گذاشتم رو سرمو و پاهامو بغل کردم
داشتم گریه میکردم(چیه پسرام احساس دارن به چی تعجب میکنی خواننده ی عزیز)
حس کردم که یکی داره نزدیکم میشه.....
بچه ها لطفا حمایت کنید
خواهش میکنم🙏🙏🙏🙏🙏
#فیک
#سناریو
Part2
ویو جیمین:
دست گل بزرگی گرفتم و رفتم سمت آپارتمانی که برای جاسو(من درآوردی😂)گرفتم رفتم
پنجره ی خونه(طبقه ی۱۲)رو به دریا بود و جاسو از این جور خونه ها خیلی دوست داشت
ماشین رو روشن کردم و به سمت خونه اش رفتم(ماشینش توی واقعیتم لامبورگینی هست هم توی فیک دیگه خودتون تصور کنین همچین کسی عاشقتون باشه🙊)
کلید یدکی خونه رو داشتم پس لازم نبود در بزنم
وارد خونه شدم که با صحنه ی خیلی بدی مواجه شدم
+هان جوساااااا
داشت با یه پسر دیگه کی*س(ماچ😜)میرفت
دست گل از دستم افتاد
بدو بدو از کوچه بیرون اومدم
حالم خیلی خراب بود(فکر کنم عادیه ها🤓)
انقدر حالم بد بود فقط داشتم راه میرفتم موقعی که به خودم اومدم دیدم توی یه خیابون خلوتم حالم خیلییییی بدددد بود حال فهمیدن اینجا کجاس رو ندارم:)
نشستم یه گوشه و گذاشتم احساسات فا*کیم بهم غلبه کنه
سر هودی مو گذاشتم رو سرمو و پاهامو بغل کردم
داشتم گریه میکردم(چیه پسرام احساس دارن به چی تعجب میکنی خواننده ی عزیز)
حس کردم که یکی داره نزدیکم میشه.....
بچه ها لطفا حمایت کنید
خواهش میکنم🙏🙏🙏🙏🙏
#فیک
#سناریو
۷.۳k
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.