ارباب من....
ارباب من....
پارت دوازدهم
+معذرت میخوام
-واسه چی؟
+از وقتی اومدم تو زندگیت ناراحتی تا جایی که من یادمه ارباب شما بعضی اوقات میخندید اما از وقتی زنتون شدم دیگه نمیخن.....
-خفه شو (داد)
کی گفته این قدر خودمونی حرف بزنی ؟!
+ب.ببخشید
یهو ماشینو نگه داشت
-شرت کم
+چی شده
-فهمیدم بارداری گفتم بچمو سقط کنی که با خیال راحت بفرستمت بری
+آخه...
که پیاده شد درو باز کرد برام از موهام کشیدم و انداختم از ماشین بیرون
از زبان نویسنده:
ا.ت رفت و نشست روی صندلی
با خودش میگفت:چرا اینجوری شد؟
(یک هفته بعد)
توی این یه چون جای رو نداشتم و همینطور پولم نداشتم توی....
پارت دوازدهم
+معذرت میخوام
-واسه چی؟
+از وقتی اومدم تو زندگیت ناراحتی تا جایی که من یادمه ارباب شما بعضی اوقات میخندید اما از وقتی زنتون شدم دیگه نمیخن.....
-خفه شو (داد)
کی گفته این قدر خودمونی حرف بزنی ؟!
+ب.ببخشید
یهو ماشینو نگه داشت
-شرت کم
+چی شده
-فهمیدم بارداری گفتم بچمو سقط کنی که با خیال راحت بفرستمت بری
+آخه...
که پیاده شد درو باز کرد برام از موهام کشیدم و انداختم از ماشین بیرون
از زبان نویسنده:
ا.ت رفت و نشست روی صندلی
با خودش میگفت:چرا اینجوری شد؟
(یک هفته بعد)
توی این یه چون جای رو نداشتم و همینطور پولم نداشتم توی....
۹.۷k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.