➷♡‧͙⁺˚*・༓☾ ☽༓・*˚⁺‧͙♡➷
➷♡‧͙⁺˚*・༓☾ ☽༓・*˚⁺‧͙♡➷
#PART_3
#فرشته_نجات
یه دستمال مرطوب برداشتم و روی زخمش رو تمیز کردم
_ چون امپول نمیزنی باید درد خیلی بد تری رو تحمل کنی
+ چی
یک دفعه محلول بی حسی رو ورداشتم ریختم روی زخمش جیغش هوا شد دکتر و خانم جانگ وارد اتاق شدن بهت زده نگام میکردن که خانم جانگ گفت
$ چی شده
_ هیچی فقط بی حسی ریختم روی زخمش همین
$ ا/ت حالت خوبه
+ اره فقط پام میسوزه
_ خانم جانگ برید بیرون تا بتونم تمرکز کنم
$ شما زحمت نکشید اقای دکتر هستن
_ برید بیرون و دیگه روی حرف من حرف نیارید
_ خوب خانم کوچولو اگه میخوای دردشو حس نکنی با حرف زدن حواستو پرت کن
+ اولا من خانم کوچولو نیستم دوما باشه ولی چی بگم
_ از خودت بگو
+ خوب پارک ا/ت هستم 18 سالمه وقتی 4 سالم بود مامانم فهمید که پدرم بهش خیانت کرده و جلوی من خودکشی کرد و بعد مرگ مامانم با پدرم زندگی میکردم هفته ی پیش یکی بهم پیام داد که مامانم بخاطر خیانت پدرم خودشو کشته یکم تحقیق کردم دیدم درسته از این موضوع عصبی شدم و باعث اون دعوا شد
این موضوع عصبی شدم و باعث اون دعوا شد
[ فلش بک به هفته پیش]
بعد از اینکه فهمیدم که اون پیام واقعی بوده به قدری عصبی شدم که خون جلوی چشمام رو گرفت کل خونه رو بهم ریختم و همه چیز رو شکستم دیگه نتونستم روی پام وایستم تعادلم رو از دست دادم و افتادم گوله گوله اشک ریختم هق هق هام شدت گرفت احساس کردم یکی داره درو باز میکنه سریع خودمو جمع و جور کردم اشکامو پاک کردم بلند شدم
& ا/ت اینجا چه خبر شده چرا همه چیز شکسته
+ تقصیر تو بود
& چی میگی ا/ت
+ تقصیر تو بود که بی مادر بزرگ شدم تقصیر تو بود که مامانم خودشو کشت ( جیغ )
& چی میگی دخترم اون چون روانی بود خودشو کشت و دختر کوچیکش و مردی که عاشقش بود تنها گذاشت
+ بسههههه( جیغ بنفش )
+ من دیگه دختر تو نیستم این چرندیات رو وقتی باور میکردم که 4 سالم بود همه چیز رو فهمیدم ، فهمیدم که وقتی تو داشتی به مامانم خیانت میکردی و بهت خوش میگذشته مامانم داشته عذاب میکشیده تو مامانمو کشتی
& هه من مادرتو نکشتم حتا نجاتش دادم تازه بچه ای که معلوم نبود از کی هست هم بزرگ کردم مادرت به خاطر من خودشو نکشت به خاطر گذشته تباهش خودشوخودشونم به و مادرت لطف کردم که گذاشتم توی خونم زندگی کنین
+ داری دروغ میگی من دیگه تا با چشمای خودم نبینم حرفتو باور نمیکنم
& باشه پس باید عین مادرت یه ف.ا.ح.ش.ه بشی تا سرنوشت تو هم مثل مادرت بشه تا یکی عین من بهت لطف کنه تا تو خونش کلفتی کنی
+ ببین هرجور که شده بهت نشون میدم که من عین مادرم نمیشم حتا شده یه ف.ا.ح.ش.ه میشم ولی بهت ثابت میکنم یه ادمی میشم که همه واسه دیدنم بال بال بزنن
& شاید تو خوابت واست همچین اتفاقی افتاد
اینو گفت و از خونه رفت بیرون
[ پایان فلش بک ]
بعد اون دعوا پدرم واقعا تصمیم گرفت که منو بفروشه و منو فروخت به خانم جانگ و الان اینجام
_ خوب پانسمان پات تموم شد چند روز راه نرو تا پات خوب بشه فردا میام تا پانسمانت رو عوض کنم
+ نیاز نیست فردا بیاین دکتر هست
_ باشه
چونکه نباید راه بره براید استایل بغلش کردم که اخ ارومی گفت نکنه توی کمرشم شیشه رفته باشه گذاشتمش روی تخت پرسیدم
_ تو کمرتم شیشه رفته؟
دستو پاشو گم کرد نمیدونست چی بگه
+ هاااا نه نه کمرم سالمه
کشو قوسی به بدنش داد و چنتا مشت اروم به کمرش
+ ببین کمرم سالمه اگه شیشه رفته بود تو کمرم الان نمیتونستم به کمرم مشت بزنم
رفتم کتمو از روی مبل برداشتم و رفتم بیرون تا به کارام برسم باید واسه مهمونی هفته دیگه چنتا رقصنده اوکی میکردم در اصل واسه همین کار امدم اینجا
شرایط
8 لایک12 کامنت
امید وارم خوشت امده باشه بیبی 💕
#PART_3
#فرشته_نجات
یه دستمال مرطوب برداشتم و روی زخمش رو تمیز کردم
_ چون امپول نمیزنی باید درد خیلی بد تری رو تحمل کنی
+ چی
یک دفعه محلول بی حسی رو ورداشتم ریختم روی زخمش جیغش هوا شد دکتر و خانم جانگ وارد اتاق شدن بهت زده نگام میکردن که خانم جانگ گفت
$ چی شده
_ هیچی فقط بی حسی ریختم روی زخمش همین
$ ا/ت حالت خوبه
+ اره فقط پام میسوزه
_ خانم جانگ برید بیرون تا بتونم تمرکز کنم
$ شما زحمت نکشید اقای دکتر هستن
_ برید بیرون و دیگه روی حرف من حرف نیارید
_ خوب خانم کوچولو اگه میخوای دردشو حس نکنی با حرف زدن حواستو پرت کن
+ اولا من خانم کوچولو نیستم دوما باشه ولی چی بگم
_ از خودت بگو
+ خوب پارک ا/ت هستم 18 سالمه وقتی 4 سالم بود مامانم فهمید که پدرم بهش خیانت کرده و جلوی من خودکشی کرد و بعد مرگ مامانم با پدرم زندگی میکردم هفته ی پیش یکی بهم پیام داد که مامانم بخاطر خیانت پدرم خودشو کشته یکم تحقیق کردم دیدم درسته از این موضوع عصبی شدم و باعث اون دعوا شد
این موضوع عصبی شدم و باعث اون دعوا شد
[ فلش بک به هفته پیش]
بعد از اینکه فهمیدم که اون پیام واقعی بوده به قدری عصبی شدم که خون جلوی چشمام رو گرفت کل خونه رو بهم ریختم و همه چیز رو شکستم دیگه نتونستم روی پام وایستم تعادلم رو از دست دادم و افتادم گوله گوله اشک ریختم هق هق هام شدت گرفت احساس کردم یکی داره درو باز میکنه سریع خودمو جمع و جور کردم اشکامو پاک کردم بلند شدم
& ا/ت اینجا چه خبر شده چرا همه چیز شکسته
+ تقصیر تو بود
& چی میگی ا/ت
+ تقصیر تو بود که بی مادر بزرگ شدم تقصیر تو بود که مامانم خودشو کشت ( جیغ )
& چی میگی دخترم اون چون روانی بود خودشو کشت و دختر کوچیکش و مردی که عاشقش بود تنها گذاشت
+ بسههههه( جیغ بنفش )
+ من دیگه دختر تو نیستم این چرندیات رو وقتی باور میکردم که 4 سالم بود همه چیز رو فهمیدم ، فهمیدم که وقتی تو داشتی به مامانم خیانت میکردی و بهت خوش میگذشته مامانم داشته عذاب میکشیده تو مامانمو کشتی
& هه من مادرتو نکشتم حتا نجاتش دادم تازه بچه ای که معلوم نبود از کی هست هم بزرگ کردم مادرت به خاطر من خودشو نکشت به خاطر گذشته تباهش خودشوخودشونم به و مادرت لطف کردم که گذاشتم توی خونم زندگی کنین
+ داری دروغ میگی من دیگه تا با چشمای خودم نبینم حرفتو باور نمیکنم
& باشه پس باید عین مادرت یه ف.ا.ح.ش.ه بشی تا سرنوشت تو هم مثل مادرت بشه تا یکی عین من بهت لطف کنه تا تو خونش کلفتی کنی
+ ببین هرجور که شده بهت نشون میدم که من عین مادرم نمیشم حتا شده یه ف.ا.ح.ش.ه میشم ولی بهت ثابت میکنم یه ادمی میشم که همه واسه دیدنم بال بال بزنن
& شاید تو خوابت واست همچین اتفاقی افتاد
اینو گفت و از خونه رفت بیرون
[ پایان فلش بک ]
بعد اون دعوا پدرم واقعا تصمیم گرفت که منو بفروشه و منو فروخت به خانم جانگ و الان اینجام
_ خوب پانسمان پات تموم شد چند روز راه نرو تا پات خوب بشه فردا میام تا پانسمانت رو عوض کنم
+ نیاز نیست فردا بیاین دکتر هست
_ باشه
چونکه نباید راه بره براید استایل بغلش کردم که اخ ارومی گفت نکنه توی کمرشم شیشه رفته باشه گذاشتمش روی تخت پرسیدم
_ تو کمرتم شیشه رفته؟
دستو پاشو گم کرد نمیدونست چی بگه
+ هاااا نه نه کمرم سالمه
کشو قوسی به بدنش داد و چنتا مشت اروم به کمرش
+ ببین کمرم سالمه اگه شیشه رفته بود تو کمرم الان نمیتونستم به کمرم مشت بزنم
رفتم کتمو از روی مبل برداشتم و رفتم بیرون تا به کارام برسم باید واسه مهمونی هفته دیگه چنتا رقصنده اوکی میکردم در اصل واسه همین کار امدم اینجا
شرایط
8 لایک12 کامنت
امید وارم خوشت امده باشه بیبی 💕
۱۰.۸k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.