پارت ۱۱=
پارت ۱۱=
ویو کلارا: روی نیمکتی نشسته بودم که صدایی توجه ام رو جلب کرد، به دنبال صدا گشتم
...: این پشت
به پشت سرم نگاهی انداختم سدریک بود
اومد و کنار من نشست
$ساختن معجون رو کی شروع میکنیم؟
+ساعت پنج.
$پس منتظرتم
این رو گفت و رفت من هم بر روی نیمکت دراز شدم و استراحت کوتاهی کردم بعد به سمت کلاس گیاه شناسی رفتم و در زدم، وارد شدم به پرفسور اسپروات سلامی دادم، به سمت ریونکلاوی ها به رفتم و در کنارشون ایستادم(با گریفیندور کلاس دارن)مشغول نکته برداری بود و متوجه تموم شدن کلاس نشدم
~کلاس تموم شده
+چی؟چقدر زود
ویو نویسنده:
و با هری به سمت محوطه به راه افتاد زنگ بعد آزاد بود، به سمت دور ترین درخت محوطه رفت و دستی درون کیفش برد، کتاب معجون سازی اش را دراورد و شروع به ورق زدن کرد
^چرا تنهایی؟
کلارا شانه ای بالا انداخت
^جایی برای یک عدد جذاب داری؟
+جذاب؟ اره ولی این جذاب کجاست؟
دراکو درحالی که سعی می کرد حرص خوردنش را نشان ندهد در کنار کلارا نشست
^معلومه دیگه، منم!
کلارا خنده ای کرد و نگاهی به ساعتش انداخت
+وای دیرم شد
^برای چی؟
+با سدریک قرار گذاشتم
^سدریک، قرار؟
+قرار شد باهم بریم دنبال مواد معجون
دراکو نفس راحتی کشید و گفت
^الان؟
+اره
لباسی راحتی پوشید و به سمت در خروجی دوید(سدریک قبلا اجازه رو گرفته)
چشمش به سدریک خورد
+سدریک!
$کلارا، بریم
ویو کلارا: روی نیمکتی نشسته بودم که صدایی توجه ام رو جلب کرد، به دنبال صدا گشتم
...: این پشت
به پشت سرم نگاهی انداختم سدریک بود
اومد و کنار من نشست
$ساختن معجون رو کی شروع میکنیم؟
+ساعت پنج.
$پس منتظرتم
این رو گفت و رفت من هم بر روی نیمکت دراز شدم و استراحت کوتاهی کردم بعد به سمت کلاس گیاه شناسی رفتم و در زدم، وارد شدم به پرفسور اسپروات سلامی دادم، به سمت ریونکلاوی ها به رفتم و در کنارشون ایستادم(با گریفیندور کلاس دارن)مشغول نکته برداری بود و متوجه تموم شدن کلاس نشدم
~کلاس تموم شده
+چی؟چقدر زود
ویو نویسنده:
و با هری به سمت محوطه به راه افتاد زنگ بعد آزاد بود، به سمت دور ترین درخت محوطه رفت و دستی درون کیفش برد، کتاب معجون سازی اش را دراورد و شروع به ورق زدن کرد
^چرا تنهایی؟
کلارا شانه ای بالا انداخت
^جایی برای یک عدد جذاب داری؟
+جذاب؟ اره ولی این جذاب کجاست؟
دراکو درحالی که سعی می کرد حرص خوردنش را نشان ندهد در کنار کلارا نشست
^معلومه دیگه، منم!
کلارا خنده ای کرد و نگاهی به ساعتش انداخت
+وای دیرم شد
^برای چی؟
+با سدریک قرار گذاشتم
^سدریک، قرار؟
+قرار شد باهم بریم دنبال مواد معجون
دراکو نفس راحتی کشید و گفت
^الان؟
+اره
لباسی راحتی پوشید و به سمت در خروجی دوید(سدریک قبلا اجازه رو گرفته)
چشمش به سدریک خورد
+سدریک!
$کلارا، بریم
۴.۹k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.