یه گل رز بزرگ دورش یه محافظ بود که نوشته بود لیا

یه گل رز بزرگ دورش یه محافظ بود که نوشته بود لیا
اومدم داخل گفتم:اون گُله داستانش چیه
_زیر اون از خاکستر لیا هست از وقتی حامله شده بود این گل رو کاشت
+خیل دوستش داشتی
_خیلی بخاطرش از خانوادم دست کشیدم
+به نظرت کوک ممو دوست داره
_من دیگه اونو نمیتونم
بشناسم پس نمیتونم
اما تو خیلی براش مهمه و کاناکی
+پس تو هم میدونی
کانالی رو دوست نداره
_خانواده ما کلا پسر پرستن
+اما اگه زن و دختر
نبود پسری هم زاده نمیشد
_اینو به خانواده ای باید
بگی که قاتل نیستن
+هوم
_تو برو بچه ها رو بیار منم سفره رو میچینم
رفتم بالا بچه ها رو آوردم دیدم گوشی هیون
زنگ میخوره
+هیون _بله
+گوشیته
_کیه
+....
دیدگاه ها (۱۲)

+کوک. _بده من _الو ×اشغال زن و بچم رو چرا باید میگرفتی منو م...

این پدرصگ رو دیدیننننن😩😩تازه رفتم اینستا و اینو دیدم بعد با ...

پاشدم ساعتو نگاه کردموای چقدر خوابیدم تو عمارت سکوت بود رفتم...

بارون داشت می‌بارید اما این بارون نمیتونست کثیفی هااین انسان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط