عصرها تنگ غروب

عصرها تنگ غروب....
غرق در عمق خیال..........
و نگاهی که به اندوه دلم دوخته ام...
لحظه ها ثانیه ها..... عقربه ها....
گذر کند زمان.......
و تماشای شب فاصله ها.....
در نهانخانه ی تاریک سکوت....
سازبی مهری تو .....
راز صندوقچه ی گریه ی من....
وشبی وهم برانگیز....
وحشت باور ساعت هایی....
که مرا بی تو رها خواهد کرد.....
شیشه ی نازک بغضی کهنه ....
با صدای تپش هجر تو....خواهد لرزید....
..... عصرها تنگ غروب.......
منتظرت خواهم ماند 
دیدگاه ها (۹)

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟پنجره ی اتا...

️من که از عشقت وفا میخواستمدر دلت یک ذره جا میخواستمچون غریب...

یا چشم بپوش از من و از خویش برانمیا با من دلخسته بمان راحت ج...

اقاجانیارچطوره نظر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط