قاصدک هان چه خبر آوردی

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما،‌ اما
گرد بام و در من
بی ثمر می‌گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیّار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، #دروغ
که فریبی تو ، #فریب
قاصدک! هان ، ولی … آخر … ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم، خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند .

#قاصدک
#اخوان_ثالث
دیدگاه ها (۰)

رفتم دم گوشش یواش گفتم کاش نگران از دست دادنم بودی.گفت نداشت...

فکر زنجیری کنید ای عاقلانبوی گیسویی مرا دیوانه کرد پیش هر بی...

خلاف دوستی کردن به ترک دوستان گفتننبایستی نمود این روی و دیگ...

از قدیمی‌ها شنیده‌ام:« آدمیزاد شبیه آن کسی می‌شود که دوستش د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط