تناسخیکمافیا

#تناسخ_یک_مافیا

part:8

ر.ا: منو کجا میبری هوی حرف بزن
کوک: ساکت شو دیگههه
ر.ا: بخدا حیف زخمی شدم وگرنه جوری کتکت میزدم نتونی تکون بخوری ( چه غلطا)
کوک: ( ماشینشو نگه داشت) واقعا فعک کردی می‌تونی کتکم بزنی ؟! ( اومد جلوتر)
ر.ا: برو عقب ببینم
کوک: ( خنده)
ر.ا: نخند وگرنه میکشمت ، اصلا تو کی باشی که منو اینجا زندونی کنی ، ماشینو نگه دار میخوام پیاده شم ( میخواست از ماشین پیاده شه )
کوک: کجا به سلامتی ها ( در ماشینو قفل کرد)
ر.ا: چطوری جرعت میکنی در ماشینو قفل کنی مگه از جونت سیر شدی ها عوضی
کوک: چقد بدهنی آروم باش میبرمت دُرستت کنم
ر.ا : مگه من خراب شدم که میخوای دُرستم کنی ( عصبی)
کوک: آره دیگه الان خراب شدی بخاطر زخم هات
ر.ا: ببین دعا کن حالم خوب شه اونوقت نشونت میدم
کوک: باشه دعا میکنم زودتر حال این خانوم لات خوب بشه
ر.ا: خدایااااا
کوک: بسه دیگه زیادی زر زر کردی ( دهن ر.ا رو چسب زد )
ر.ا: تینسپچیدلقنسزویمسینمخ ( آره دیگه مثلا میگه چیکار میکنی و .....)
ر.ا: ( داره دست و پا میزنه)
کوک: بسه دیگه نکنه میخای .....


ادامه دارد ...
دیدگاه ها (۰)

#تناسخ_یک_مافیاpart:9کوک: بسه دیگه نکنه میخای دست و پاهاتم ب...

#تناسخ_یک_مافیا part:10* پرش زمانی به فردا صبح عمارت جئون *و...

بنظرتون ادامه رو خوب ادامه بدم یا بد ) همینطوری این پستو گذا...

#تناسخ_یک_مافیا#part7* فلش بک سمت ات* ات: آخيش بلاخره دوتاشو...

⁶⁵یونجو: “عمو، میشه یه سوال بپرسم؟”کوک: “جانم؟”یونجو: “از تن...

دو پارتی جونگکوکتو یه مامور مخفی هستی و متوجه شدی که یه خلاف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط