دوپارتی تهیونگ
دوپارتی تهیونگ
ادامه part²
که دستم از پشت کشیده شد و منم کشیده شدم به عقب همون موقع دستی دوره کمرم حلقه شد و لبای گرم شخصی روی لبام نشست تهیونگ بود دیگه من اینقدر تعجب کرده بودم که چشمام درشت شده بود که تازه دو سایزم گشادتر شده بود از تعجب اصلاً نمیتونستم تکون بخورم بعد از چند مین ازم جدا شد
_اولاً که فراموش نمیکنم چون حست دو طرفست و دوماً جای من دیگه نه تصمیم بگیر نه حرف بزن بعدشم ندیده بودم کسی از دوست پسر خودش خجالت بکشههااا (خنده) دیگه خجالت نکش باشه؟
سری به منظور آره تکون دادم
_راستی ی چیزه دیگه میخوای دروغ بگی یجوری بگو که قابل باور باشه حداقل( خنده)
+ خب چیکار کنم میخواستم فقط جمعش کنم (لبخند خجالتی)
تهیونگ دستامو گرفت و به پشت گردنش هدایت کرد و حلقه دور کمرم که با دستاش تشکیل شده بود و تنگتر کرد و بیشتر منو به خودش چسوند تو چشمهای هم زل زده بودیم که کم کم فاصلهمون با برخورد لباش به لبم به صفر رسید و یه بوسه طولانی رو شروع کردیم
پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند
_دوست دارم
+منم
end part
امیدوارم خوشتون اومده باشه
ادامه part²
که دستم از پشت کشیده شد و منم کشیده شدم به عقب همون موقع دستی دوره کمرم حلقه شد و لبای گرم شخصی روی لبام نشست تهیونگ بود دیگه من اینقدر تعجب کرده بودم که چشمام درشت شده بود که تازه دو سایزم گشادتر شده بود از تعجب اصلاً نمیتونستم تکون بخورم بعد از چند مین ازم جدا شد
_اولاً که فراموش نمیکنم چون حست دو طرفست و دوماً جای من دیگه نه تصمیم بگیر نه حرف بزن بعدشم ندیده بودم کسی از دوست پسر خودش خجالت بکشههااا (خنده) دیگه خجالت نکش باشه؟
سری به منظور آره تکون دادم
_راستی ی چیزه دیگه میخوای دروغ بگی یجوری بگو که قابل باور باشه حداقل( خنده)
+ خب چیکار کنم میخواستم فقط جمعش کنم (لبخند خجالتی)
تهیونگ دستامو گرفت و به پشت گردنش هدایت کرد و حلقه دور کمرم که با دستاش تشکیل شده بود و تنگتر کرد و بیشتر منو به خودش چسوند تو چشمهای هم زل زده بودیم که کم کم فاصلهمون با برخورد لباش به لبم به صفر رسید و یه بوسه طولانی رو شروع کردیم
پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند
_دوست دارم
+منم
end part
امیدوارم خوشتون اومده باشه
۱۱۷
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.