همون موقع بود که جیمین با زدن حرف توهم تهیونگ رو ناراحت و
همون موقع بود که جیمین با زدن حرف توهم تهیونگ رو ناراحت و نامجون رو عصبی کرد
نامجون ، جیمین بس دیگه
جیمین ، وا چی مگه من که چیزی نگفتم
تهیونگ ، چرا گفتی ولی دیگه بس کن
کوک ، وای خدا بچه ها بسته دیگه هی دارین به هم می پرید
تو شوکه بودی چون تاحالا دعوای تهیونگ رو با جیمین ندیده بودی
ا/ت ، بچه ها خواهش میکنم دیگه دعوا نکنید
جیمین ، ما دعوا نمیکنم داریم حرف میزنیم ولی انگار بعضی ها جنبه ندارن زود به دل میگیرن
تهیونگ ، الان با منی من حرفای تورو جدی نمی گیرم بابا
ا/ت ، بچه ها شما چطونه
جین ، نمیدونم والا
کوک ، کسی از تو نپرسید جین
بعدش تمام بچه ها ساکت شدن بعد ۵ دقیقه ساکت بودن جیمین گفت
جیمین ، میگم من میخوام جلوی شما ها به یه چیز اعتراف کنم
کوک ، چیییییییی
جیمین ، راستش من خیلی وقته که به،،،،،،،ب،،،،به ا/ت علاقه دارم
ا/ت ، چی جیمین من فکر کردم اون موقعی که بهم گفتی مست بودی
جیمین ، اون موقع مست بودم الان که نیستم
تهیونگ ، چی،،،،،چ،،،،چی ا/ت داره راست میگه
ا/ت ، اره گفت ولی من باورم نمیشه و قبول هم نمیکنم ما فقط دوستیم
نامجون ، کار خوبی میکنی ا/ت من با جیمین کار دارم حالا
ا/ت ، نه بچه ها قول بدین که این راز بین خودمون بمونه و دیگه کاملا فراموشش کنید اوکی
همه پسرا ، باشه
ا/ت ، خوب حالا بیاین باهم بریم بیرون
جین ، کجا بریم
کوک ، به نظر من بریم ساحل
ا/ت ، اره بریم ساحل من خیلی وقته نرفتم
کوک ، باشه پس ساعت ۴ قرارمون ساحل دیر نکنیدا
ا/ت ، باشه بریم
رفتی سوار ماشین جیمین شدی و راه افتادین جیمین خیلی داشت تند میرفت
ا/ت ، جیمین میشه یکم آروم تر بری
جیمین ، ا/ت چرا رابطه من با تو باید یک راز باشه هااااااا من بعد از کلی سال عاشقی باید این حرف رو بشنوم
ا/ت ، جیمین من دوست داشتم که باهات وارد رابطه بشم ولی اگر طرفدارات و کمپانی بفهمه بیچاره میشی
پارت ۷
نامجون ، جیمین بس دیگه
جیمین ، وا چی مگه من که چیزی نگفتم
تهیونگ ، چرا گفتی ولی دیگه بس کن
کوک ، وای خدا بچه ها بسته دیگه هی دارین به هم می پرید
تو شوکه بودی چون تاحالا دعوای تهیونگ رو با جیمین ندیده بودی
ا/ت ، بچه ها خواهش میکنم دیگه دعوا نکنید
جیمین ، ما دعوا نمیکنم داریم حرف میزنیم ولی انگار بعضی ها جنبه ندارن زود به دل میگیرن
تهیونگ ، الان با منی من حرفای تورو جدی نمی گیرم بابا
ا/ت ، بچه ها شما چطونه
جین ، نمیدونم والا
کوک ، کسی از تو نپرسید جین
بعدش تمام بچه ها ساکت شدن بعد ۵ دقیقه ساکت بودن جیمین گفت
جیمین ، میگم من میخوام جلوی شما ها به یه چیز اعتراف کنم
کوک ، چیییییییی
جیمین ، راستش من خیلی وقته که به،،،،،،،ب،،،،به ا/ت علاقه دارم
ا/ت ، چی جیمین من فکر کردم اون موقعی که بهم گفتی مست بودی
جیمین ، اون موقع مست بودم الان که نیستم
تهیونگ ، چی،،،،،چ،،،،چی ا/ت داره راست میگه
ا/ت ، اره گفت ولی من باورم نمیشه و قبول هم نمیکنم ما فقط دوستیم
نامجون ، کار خوبی میکنی ا/ت من با جیمین کار دارم حالا
ا/ت ، نه بچه ها قول بدین که این راز بین خودمون بمونه و دیگه کاملا فراموشش کنید اوکی
همه پسرا ، باشه
ا/ت ، خوب حالا بیاین باهم بریم بیرون
جین ، کجا بریم
کوک ، به نظر من بریم ساحل
ا/ت ، اره بریم ساحل من خیلی وقته نرفتم
کوک ، باشه پس ساعت ۴ قرارمون ساحل دیر نکنیدا
ا/ت ، باشه بریم
رفتی سوار ماشین جیمین شدی و راه افتادین جیمین خیلی داشت تند میرفت
ا/ت ، جیمین میشه یکم آروم تر بری
جیمین ، ا/ت چرا رابطه من با تو باید یک راز باشه هااااااا من بعد از کلی سال عاشقی باید این حرف رو بشنوم
ا/ت ، جیمین من دوست داشتم که باهات وارد رابطه بشم ولی اگر طرفدارات و کمپانی بفهمه بیچاره میشی
پارت ۷
۱۳۹.۹k
۲۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.