پارت سوم
پارت سوم
پارت3
_اوهوم خواستم بگم......میخواستم بگم که....چی میخواستم بگم؟
_لیندا زود باش.من دارم از گرسنگی می میرم.
بشکنی زد و گفت:«آها.یادم اومد....خواستم بگم بیا بریم کافی شاپی جایی با هم حرف بزنیم.»
_چته؟چرا بشکن میزنی؟باشه بیا بریم.منم میخواستم برم یه کافی شاپی چیزی بخورم.بریم پس.آها راستی تو کافی شاپی این دور و ور میشناسی؟که نزدیک هم باشه.چون کلاس بعدی تا نیم ساعت دیگه شروع میشه.
_آره یکی میشناسم.بزن بریم.
به کافی شاپی نرزدیک دانشگاه رفتیم.همین که نشستیم گارسون اومد و سفارشمون رو گرفت.دو تامون قهوه ترک و کیک شکلاتی سفارش دادیم.
لیندا:افسون تو منو افسون خودت کردی
با بی خیالی گفتم _میدونم من همه رو افسون میکنم
لیندا:بابا اعتماد به سقف البته از سقف که گذشته رسیده به فضا
_من میدونم چن روزیه این فضایی ها تماس میگیرن پس بگو
لیندا:دیونه....راستی کمی از خودت بگو تا دوست خوشگلم رو بشناسم
_خو چی بگم ...اممم اسمم افسون فامیلیم هم راد هستش 19 سالمه ولی چن روز دیگه میشه 20 سالم دیگه مامانم دکتره هستش بابام هم استاد دانشگاه و...
لیندا:بسه بابا حالا نوبت منه اسمم لیندا فامیلیم توکلی هستش اممم 20 سالمه و بابام کارمند و مامانم هم خیاطی میکنه و وضع مالی مون هم متوسط رو به پایین و دیگه یه داداش بزرگ تر از خودم دارم و یه آبجی کوچیک تر ازخودم
_خوش به حالت من تک فرزندم
لیندا:پس یکی یدونه هم هستی وصد البته خل و دیونه
_بی شعور خودت خلی.
لطفا با نظراتتون راهنماییمون کنین.
پارت3
_اوهوم خواستم بگم......میخواستم بگم که....چی میخواستم بگم؟
_لیندا زود باش.من دارم از گرسنگی می میرم.
بشکنی زد و گفت:«آها.یادم اومد....خواستم بگم بیا بریم کافی شاپی جایی با هم حرف بزنیم.»
_چته؟چرا بشکن میزنی؟باشه بیا بریم.منم میخواستم برم یه کافی شاپی چیزی بخورم.بریم پس.آها راستی تو کافی شاپی این دور و ور میشناسی؟که نزدیک هم باشه.چون کلاس بعدی تا نیم ساعت دیگه شروع میشه.
_آره یکی میشناسم.بزن بریم.
به کافی شاپی نرزدیک دانشگاه رفتیم.همین که نشستیم گارسون اومد و سفارشمون رو گرفت.دو تامون قهوه ترک و کیک شکلاتی سفارش دادیم.
لیندا:افسون تو منو افسون خودت کردی
با بی خیالی گفتم _میدونم من همه رو افسون میکنم
لیندا:بابا اعتماد به سقف البته از سقف که گذشته رسیده به فضا
_من میدونم چن روزیه این فضایی ها تماس میگیرن پس بگو
لیندا:دیونه....راستی کمی از خودت بگو تا دوست خوشگلم رو بشناسم
_خو چی بگم ...اممم اسمم افسون فامیلیم هم راد هستش 19 سالمه ولی چن روز دیگه میشه 20 سالم دیگه مامانم دکتره هستش بابام هم استاد دانشگاه و...
لیندا:بسه بابا حالا نوبت منه اسمم لیندا فامیلیم توکلی هستش اممم 20 سالمه و بابام کارمند و مامانم هم خیاطی میکنه و وضع مالی مون هم متوسط رو به پایین و دیگه یه داداش بزرگ تر از خودم دارم و یه آبجی کوچیک تر ازخودم
_خوش به حالت من تک فرزندم
لیندا:پس یکی یدونه هم هستی وصد البته خل و دیونه
_بی شعور خودت خلی.
لطفا با نظراتتون راهنماییمون کنین.
۲.۹k
۱۵ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.