شهامت از آن آنان است که خودشان را یک روز صبح در آینه نگا

شهامت از آنِ آنان است که خودشان را یک روز صبح در آینه نگاه می‌کنند و روشن و صریح این عبارت را به خودشان می‌گویند، فقط به خودشان:
«آیا من حق اشتباه کردن دارم؟»
فقط همین چند واژه ...
شهامت نگاه کردن به زندگی خود از روبه‌رو و هیچ هماهنگی و سازگاری در آن ندیدن.
شهامت همه چیز را شکستن، همه چیز را زیر و رو کردن ...
به خاطر خودخواهی؟خودخواهی محض؟ البته که نه، نه به خاطر خودخواهی ...
پس چه؟ غریزه بقا؟ میل به زنده ماندن؟ روشن‌بینی؟ ترس از مرگ؟
شهامت با خود روبه‌رو شدن ، دست کم یک بار در زندگی.
رو‌به‌رو با خود. تنها خود. همین.
«حق اشتباه» ترکیب بسیار کوچکی از واژه‌ها، بخش کوچکی از یک جمله، اما چه کسی این حق را به تو خواهد داد؟
چه کسی جز خودت؟


از کتاب «من او را دوست داشتم» / اثر «آنا گاوالدا»
دیدگاه ها (۲)

'ننوازی به سرانگشت مرا ساز خموشمزخمه بر تار دلم زن که در آری...

بی تو تمام زمستانم یلداست . سیزیف

چشم هایم را عوض کردم ،نگاهم را...نشدباز هم دیروزها رد شد ولی...

.

part¹¹ عاشق یک جاسوس شدمویو آنیا* از حرفهای دامیان جا خوردم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط